چرا آیت‌الله میلانی در اواخر عمرش از برخی انقلابی‌ها فاصله گرفت؟

سابقه مبارزات پردامنه آیت الله میلانى با رژیم پهلوى با وجود آن همه اطلاعیه و نیز آنچه در حال حاضر انتشار یافته، کاملاً روشن است. اما چرا بنابر برخی گزارش‌ها ارتباط آیت‌الله میلانی با برخی انقلابی‌ها در اواخر حیات ایشان کم شد؟

فهرست عناوین

به گزارش دین‌آنلاین، رسول جعفریان در مقاله‌ “آیت الله میلانی؛ از موضع جانشین رهبری در جنبش تا کناره‌گیری” کوشیده دلیل برخی گزارش‌ها مبنی بر فاصله گرفتن آیت‌الله میلانی از انقلابی‌ها را توضیح دهد.
وی در این یادداشت نوشته است: با آرام شدن اوضاع سیاسى، و به دلایلى چند، فعالیت سیاسى آیت الله میلانى کاهش یافت. آقاى فاکر که از نزدیک با آیت الله میلانى ارتباط داشت، اظهار کرد: «کسانى با کشاندن آیت الله میلانى به سمت بحث ولایت اهل بیت، به تدریج ایشان را از سیاست جدا کردند. همین مسأله بود که سبب شد ایشان در سالهاى آخر عمر، تحرّک سیاسى خود را از دست بدهد». شیخ على تهرانى که به گفته خود، در کار پاسخ گویى به استفتاءات، دستیار آیت الله میلانى بوده، مى­گوید، پس از آن که شاه دو پزشک را در عمل جراحى آپاندیس آقاى میلانى فرستاد، در سفر شاه به مشهد، آقاى میلانى حاضر به دیدار نشد، اما پسرش محمدعلى را براى قدردانى فرستاد. به همین دلیل، من دیگر به سراغ ایشان نرفتم. علت را پرسیدند، گفتم چرا با آن سفت و سختى با شاه مخالفت کردید اما بعد فرزندتان را براى اظهار قدردانى بدیدنش فرستادید؟ تهرانى با اشاره به این که شاید دلیل آن این بوده که ایشان دیده است که مبارزات به چپ گرایى کشیده مى شود، مى گوید، پس از یازده سال ارتباط من با ایشان قطع شد.عزّت الله سحابى مى­گوید که وقتى در سال 49 به مشهد رفته و خواسته است با آیت الله میلانى دیدار کند، طاهر احمدزاده گفت است که ابتدا با آقاى خامنه اى مشورت کنند و ایشان موافق دیدار آنان نبوده است. سحابى مى­نویسد: آقاى میلانى آن زمان مورد اعتراض مبارزین قرار داشت، زیرا تحت نفوذ پسرش از مبارزین فاصله گرفته بود. در واقع باید گفت یکى از جریان هاى مخالف حرکت روحانیون انقلابى، جریانى بود که به ولایتى ها شهرت داشته و در قم، مشهد و اصفهان نفوذ داشت. این در حالى بود که آقاى میلانى در جریان حوادث سالهاى 41 ـ 44 میان مراجع، پس از امام خمینى و در کنار آیت الله قمى، تندترین مواضع را بر ضد رژیم داشت.
از اواخر دهه چهل به تدریج تغییری در مواضع آیت الله میلانی نسبت به مسائل انقلاب پیش آمد. دو مسأله مهم اتفاق افتاد که تردیدی را ایجاد کرد. نخست کتاب شهید جاوید بود و سپس بحث‌های مربوط به دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد. هر دو ماجرا یک وجه مشترک داشت و آن این بود که انقلابی‌ها، ولایتی نیستند و در ولایت آنان تردید وجود دارد. شهید جاوید منکر علم امام حسین (ع) نسبت به شهادتش شده بود چنان که نسبت به دکتر شریعتی نیز این اتهامات بالا گرفت. در این زمینه، فشار روی آیت الله میلانی زیاد شد و کم کم ایشان با انقلابیون فاصله گرفت. این در حالی بود که زمانی آیت الله میلانی با پدر مرحوم شریعتی رفاقت صمیمی داشت، چنان که در دوره‌ای از حسینیه ارشاد هم دفاع کرده بود.
آیت الله میلانى مناسبات بسیار خوبى با محمد تقى شریعتى داشت و رفت و آمد او به بیت آقاى میلانى در حدى بود که مرتب در بیرونى ایشان نشسته و در ارتباط با وى بودند. اما داستان حسینیه ارشاد که بالا گرفت، به تدریج آیت الله میلانى، زیر فشار انتقادهاى برخی از روحانیون تهران به حسینیه ارشاد، از آن فاصله گرفت. به عبارت دیگر و تحت شرایطى که در جاى دیگرى مرتب اشاره کرده ایم، نگاه آیت الله میلانى به جریان انقلابى با ادعاى دور شدن آن از ولایت، منفى شده بود. این شرایطى بود که گفته می‌شد عامل اصلى آن سید مرتضى جزائرى از نزدیکان آیت الله میلانى و برادر همسر فرزند ایشان یعنى سید محمد على میلانى ایجاد کرده بود. آیت الله میلانى در پاسخ پرسش شخصى با نام قاسم دماوندى که از وى سؤال کرده بود که رفتن به حسینیه چه حکمى دارد، این چنین جواب داد:
مرقوم مورخ 20/5/51 جنابعالى واصل گردید. بلى لازم است از رفتن به آن محل و خواندن کتاب­هاى مزبور خوددارى نمایید (همان: 248).
یکبار همین آقاى جزائرى به عبدخدایى گفته بود: دیدى این على شریعتى وهابى چه غوغایى به پا کرد؟
مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. فرمایش جناب رسول جعفریان درست است که سیدمرتضی جزایری عامل جدایی انقلابیون ازروحانیون سنتی باانگ ولایتی بوده بیاددارم سید جزوه ای چند صفحه ای به پدرم که از پسرعموهای ایشان بود داده بود که پراز توهین ونسبت های دروغ به دکترشریعتی وحسینیه ارشاد بود. پدر خیلی ناراحت بود که چطور یک روحانی انقدر هتاک ودروغگو میتواند باشد وانقدر راحت الت دست ساواک ودربار..

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.