در سایه‌سار راهپیمایی اربعین

حمیدرضا شریعتمداری

خوشبختانه هرچه به پیش می‌رویم، مظاهر فرق انحرافی (مثل اَتباع احمد الحسن) و نمودهای ستیز با تقریب مذاهب و اخوت اسلامی در راهپیمایی اربعین کم و کمتر می‌شوند. البته این جمع‌بندی معطوف به مسیر نجف-کربلاست که وجهه ایرانی‌اش غالب است. بسا در دیگر مسیرها، به ویژه از مبدأ بصره، اوضاع به گونه دیگری رقم خورده باشد.

خوشبختانه با عنایت ویژه مقام منیع مرجعیت در عراق، تقریباً در همه موکب‌ها، در مواقیت‌الصلاه، نماز جماعت به امامت روحانیونِ سازماندهی شده توسط مرجعیت برگزار می‌شود. حضور ایرانی‌ها هم در نماز جماعت چشمگیر است. طبعاً شایسته‌تر آن است که زائران اعم از ایرانی و غیر ایرانی در هنگام اقامه نماز، پیاده روی را موقتاً قطع کنند.
باید قدردان امام حسین علیه السلام باشیم که با اقامه نماز در چکاچک نبرد، راه دینداری و جایگاه نماز را به همه و از جمله شیعیان نشان داد و باید قدردان مزارات و مقامات اهل بیت باشیم که ولو گاه گاه، پای برخی شیعیان گریزپای ناملتزم به نماز یا نماز جماعت را به این عرصه می‌کشانند!

بین دو نماز، روحانیون به سخنرانی می‌پردازند (و گاه تریبون را در اختیار فارسی زبان‌ها قرار می‌دهند) که این هم جای تقدیر دارد. در جای جای مسیر، جایگاه‌هایی نیز برای پاسخگویی به بیان مسائل شرعی، توسط روحانیون اختصاص یافته است و هرچه هست، تریبون‌ها یکجا به ذاکران و نوحه‌سرایان اجارت داده نشده است.

گاهی بر فراز برخی ماشین‌ها با بلندگوهای قوی یا در موکب‌ها، تریبون در اختیار برخی معمم ها قرار می‌گیرد و برخی از ایشان مدام در فضیلت زیارت یا منقبت حضرت سیدالشهداء و دیگر قهرمانان کربلا، سخن سرایی می‌کنند، در حالی که راهپیمایان حتماً به اندازه کافی به این ارزش‌ها و فضیلت‌ها واقفند و از این روست که زحمت و هزینه سفر به عراق و سیر در این مسیر را به جان خریده‌اند. جادارد روحانیونی که زحمت همپایی و راهنمایی را عهده دار شده‌اند، از این همه شور و شعور برای نشر معارف اهل بیت علیهم السلام بهره بگیرند و دست‌کم، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی مفید و جذاب را از موقعیت‌ها و پیشینه‌های تاریخیِ مسیر و به طور کلی عراقِ قرون نخستین در اختیار خیل مشتاقان قرار دهند.

ما از درد کم‌دانی در تاریخ رنج می‌بریم و گاه به رغم سفرهای متعدد به عتبات، همچنان از قیام و اعدام زید بن علی که سرش برای سال یا سالیانی در کناسه کوفه برفراز بود و از قیام‌های موسوم به قیام‌های زیدیه توسط بنی الحسن یا ده‌ها تحول تاریخی در این سرزمین بی خبریم، از سفرهای متعدد امام صادق علیه السلام و گاه اقامت‌های طولانی حضرت در کوفه و رمز و راز این فرموده‌اش که "الحمد لله الذی جعل أجله موالی من العراق" کمتر اطلاع داریم و کوفه قرن اول تا دهه‌های نخستین قرن دوم را نماینده تمام نمای کوفه و کوفیان می دانیم، در حالی که رونق تشیع به طور کلی و رواج تعمیق تشیع در ایران، به ویژه در قم، مرهون همین کوفیان (یمنی تبار) و میراث کوفه است.

پیشنهاد می‌کنم که نهادهای مسئول یا علاقمندان تعمیق معارف دینی و شیعی هرسال، پیش از شروع این حرکت باشکوه، و در طی آن با ارائه منشورات کوتاه و گویا، هم همگان را به اهتمام بیشتر به نماز جماعت فرابخوانند و نیز در زمینه‌های معارفی، تربیتی و تاریخی (اعم از تاریخ عمومی، تاریخ قیام‌ها و دولت‌های شیعی در عراق و نیز تاریخ اندیشه و اندیشه ورزان شیعی) به آگاهی بخشی اقدام کنند.
 
خوشبختانه هرچه به پیش می‌رویم، مظاهر فرق انحرافی (مثل اَتباع احمد الحسن) و نمودهای ستیز با تقریب مذاهب و اخوت اسلامی در راهپیمایی اربعین کم و کمتر می‌شوند. البته این جمع‌بندی معطوف به مسیر نجف-کربلاست که وجهه ایرانی‌اش غالب است. بسا در دیگر مسیرها، به ویژه از مبدأ بصره، اوضاع به گونه دیگری رقم خورده باشد.

فاصله گرفتن از تحریک احساسات مذهبی دیگران، که به مرور رخ داده، نشانگر حدی از بلوغ فکری و درک اهمیت هم سرنوشتی و همزیستی اسلامی است (ولو به سطح تقریب نظریِ اصولی نرسیده باشد). طبیعی است که مناطقی که هم مرارت منازعات مذهبی را چشیده‌اند و هم طعم همدلی‌ها و همکناری های مذهبی را، بیشتر نگران و نگهبان آرامش مذهبی و احترامات متقابل به مقدسات همدیگر باشند.

در مقابل، گاه می‌شود که برخی ایرانیانِ بی خبر از، یا بی خیال نسبت به پیامدهای اصطکاک‌های طائفی می‌خواهند حال و هوای برخی محیط‌های کاملاً شیعی و بی دغدغه ایران را به محیط متکثر و متنوع عراق منتقل کنند. فراموش نمی‌کنم که طالبانی پیش جمعی از ایرانیان را در شارع الرسول در حال گریز از ماموران حرم علوی دیدم. پس از فروکش کردن ماجرا، از ایشان رمزوراز این تعقیب‌وگریز را جویا شدم. معلوم شد که در حرم با صدای بلند به لعن و سب مشغول بودند! جالب است که کار خود را عین تشیع و شیعه دوستی می‌دانستند و مدعی بودند که حرم حضرت علی علیه السلام در سیطره سنی‌ها قرار گرفته است!

امید می‌رود که راهپیمایی اربعین با همه مظاهر همگرایی‌اش و با حضور پیروانی از دیگر مذاهب اسلامی و حتی از دیگر ادیان و دیگر کیش‌ها، از قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف، به مرور در همه شیعیان به ویژه ایرانی‌ها تحمل بیشتر و مدارای مذهبی پایدارتر را تثبیت و ترسیخ کند؛ ایرانی‌ها باید بدانند که در عراق، که خاستگاه و پایگاه اصلی تشیع نخستین و آرامگاه شش امام شیعی است که دو تن از ایشان هم، بخشی از زیستشان و هم، دفن پیکر پاکشان در سرزمینی همیشه سنی (سامرا) بوده و به تعبیر خودشان "امان للجانبین" بوده‌اند، تفکری حاکمیت دارد که اهل سنت را فراتر از "إخواننا"، "أنفسنا" می‌داند (تعبیر آیت الله العظمی سیستانی که اهل سنت را "خودمان" می‌شمارد)، در مخاطبه با مردم عراق، آن‌ها را به پیشوایانشان اِسناد می‌دهد (فرموده شهید سید محمد باقر صدر: یا أبناء…) و پس از جنایات و شیعه کشی‌های تکفیری‌ها و داعشی ها و به ویژه پس از تخریب بقعه و قبه عسکریین علیهماالسلام، احساسات غلیان یافته شیعیان را مهار، و ایشان را به برادری با اهل سنت فرامی خواند، کاری که همین خاشقجیِ قربانی مطامع بن سلمان را به تحسین آیت الله سیستانی و دعوت به بوسیدن دست وی برانگیخت بود.

بازنمودن تاکیدات تقریبیِ مقام معظم رهبری و توصیه‌های ویژه ایشان به پرهیز از هرنوع حساسیت برانگیزی بینامذهبی و حتی درون مذهبی، در این مسیر می‌تواند وظیفه‌ای حیاتی و مؤثر باشد. زمانی در همین راهپیمایی اربعین، کسانی اقدام به پاره کردن تصاویر برخی از مراجع شیعیِ نامقبولشان کردند یا به ترویج و توزیع تصاویر رهبری اقدام کردند، که با نهی رهبری مواجه شدند.

درست است که ترویج بیش از حد برخی مراجع شیعی و چسباندن تصاویر آنها بر موکب‌ها و حتی ماشین‌های خدماتی مؤسسات وابسته‌شان در هرحال، مطبوع و دلپذیر نیست، اما این دلیل نمی‌شود که ما به این اختلافات درون شیعی و گاه خاص عراقی‌ها ورود کنیم. ما چه بخواهیم و بپسندیم و چه نخواهیم و نپسندیم، آل شیرازی جایگاه ویژه‌ای در میان عراقی‌ها، به ویژه مردم کربلا دارند و صدری‌ها را بسیاری از جوانان شیعه، عدالت طلب و جهادیِ عراقی در حد تقدیس قبول دارند. ما به جای چالش با هواداران اینها، باید به چندگونگی‌ها تن بدهیم، راه‌های تعامل با ایشان را بیابیم و در پی هم افزایی و ظرفیت زایی برآییم.

نامگذاری موکب‌ها در جای خود، شایسته درنگ و مطالعه است. تقریباً حتی به نام گمنام‌ترین‌های خاندان اهل بیت یا یاران ایشان به ویژه شهدای کربلا، موکبی نامگذاری شده، اما از محدوده نام‌های شیعی (اثناعشری) کمتر فرا رفته‌اند. به ندرت، نام محمد بن حنفیه یا زید بن علی یا بنوالحسن را می‌توان یافت. بنده هیچ موکبی را هم به نام رسول مکرم ندیدم، مگر آنکه با پیشوند عترت یا اهل بیت بوده است. البته این را نمی‌توان شاهد کم محبتی نسبت به پیامبری دانست که در همین موکب‌ها روزانه چندبار نامش بر فراز مأذنه ها با عشق و تکریم برده می‌شود. شاید از این باب که "یکرم الرجل فی ولده" چنین رویه‌ای در میان ما فراگیر شده است، اما در هرحال می‌تواند به دست دیگران علیه ما گزک بدهد و بسا کوتاهی در حق یگانه‌ای تلقی شود که امیرالمؤمنین در حقش می‌فرمود:"أنا عبد من عبید محمد".

از کبار و صغار اصحاب پیامبر یا معاصران ائمه که با تلقی حاکم شیعی زاویه داشتند، مثل ابن مسعود که در همین کوفه، معلم قرائت و تفسیر بود و خط علمی متفاوت با خط علمی و سنی علی علیه السلام داشت یا عبدالله بن عباس نیای عباسیان (که جناب خرسان به خوبی منزلت والایش را نشان داده) یا محمد نفس زکیه (نیای طائفه علویه حاکم در مغرب از ۴۰۰ سال قبل تاکنون) و برادرش ابراهیم که در مسیر کربلا به بغداد، قبری به وی منسوب است یا حتی شهید کربلا، ابوبکر بن علی (که در حوالی حله با نام بکربن علی مدفون و مکرم است) نام و نشانی در مواکب نیست. له این سیاهه، نام‌های زیاد دیگری را هم می‌توان افزود، از جمله بی شمار صحابیان عالم، فقیه، متکلم و خوشنام ائمه که در تسمیه هزاران موکب، جایی برای خود نیافته‌اند. اگر نامگذاری می‌توانند تا حدی رویکردها را نشان دهند، می‌طلبد که از این زاویه نیز به نهضت باشکوه اربعین نیز نگریست.

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. علی موحدیان

    احسنت بر این نگاه و نظر. بنده که خود در این راهپیمایی بزرگ شرکت کرده بودم، چندان توجهی به این نکات نداشتم.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.