انگیزه­‌های داخلی روسیه برای مقابله با تکفیری‌­ها در منطقه

مرتضی آقامحمدی

وقتی سخن از علل تمایل روسیه به مقابله با داعش و تکفیری­‌ها در سوریه و عراق به میان آید، معمولاً سخن از منافع منطقه­‌ای روسیه و دسترسی به آب­‌های گرم از طریق سوریه با حفظ نظام بشار اسد و نیز جلوگیری از افزایش قدرت غرب به مثابه رقیب اصلی در منطقه، به میان می­‌آید. گرچه همه این امور و البته موارد دیگری که در این دسته می­‌گنجد درست و در جای خود پذیرفتنی است، این همه­ داستان در مورد روسیه نیست. حضور روسیه در سرکوب نیروهای تکفیری در منطقه انگیزه­‌های داخلی دیگری نیز دارد که این نوشته به بررسی آنها می­‌پردازد.

امروزه دولت روسیه با مشکلات متعدد ناشی از تنش­‌های دموگرافیک و جمعیتی روبه‌روست. پوتین در اوایل به قدرت رسیدن خود از بیگانه‌هراسی روس­‌ها نسبت به مسلمانان بهره جست، اما با افزایش جمعیت مسلمانان و پس از اینکه مسلمانان از حاشیه به درون متن جامعه روسیه وارد شدند کرملین در ایجاد تعادل در میان خواسته­‌ها و تمایلات حوزه استحفاظی خود با مشکل مواجه گردید. یکی از دشواری­‌های پیش روی مسئولان روس نحوه  برخورد با مسلمانان این کشور و نیز جهان اسلام است. آنها می­‌بایست به خوبی و درستی بدانند که با مسلمانان داخل چه برخوردی نمایند و البته در مناسبات خارجی خود با مسلمانان دیگر کشورها و کشورهای اسلامی نیز باید علاوه بر منافع کشور روسیه، به واکنش­‌های داخلی مسلمانان کشور خود توجه کنند.
گرچه مسئولان روس از ابتدا با مسئله مسلمانان، به روال سابق با منطق زور برخورد کرده‌اند، اما در سال­‌های اخیر توجه دولت به مسلمان­ان بیشتر شده است. در اکتبر 2013 زمانی که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین با سران هیئت­‌های معنوی مسلمانان ملاقات داشت، اظهار کرد که کرملین مایل است دیدگاه و موضع خود درباره اسلام و مسلمانان را تغییر دهد. این ملاقات همزمان با دویست و بیست و پنجمین سالگرد تأسیس «مجلس معنوی مسلمانان اورنبرگ» در 1788 به دستور ملکه کاترین کبیر بود. مرکز اصلی این مجلس در اوفا بوده و اولین نهاد دولتی است که برای سامان دادن امور مسلمانان و نیز کنترل آنها تأسیس شد. این همزمانی سمبلیک بود. پوتین در بیان مسائل پیش روی مسلمانان، از مسئله «اجتماعی کردن اسلام» سخن گفت و دوگانه رایج در مورد اسلام یعنی اسلام رادیکال و اسلام سنتی را تکرار نمود.
در دهه 1990 سیاست‌مداران روس، مسلمانان را به سنتی و غیر سنتی تقسیم می­‌کردند. در این تلقی مسلمان سنتی کسی بود که به سنت خاص قومی-فرهنگی خاصی تعلق دارد و عضو یکی از مذاهب اسلامی به شمار می­‌رود. صوفیان و اهل طریقت نیز در زمره مسلمان سنتی تلقی می­‌شدند. اسلام غیر سنتی اشاره به دیدگاهی داشت که پس از فروپاشی شوروی سابق و با باز شدن مرزها به روی جهان بزرگ­‌تر اسلامی مطرح شد که سلفیت و بنیادگرایی و وهابیت را شامل می­‌شد. شاید بتوان همه اینها را اسلام­گرایی نامید. از همان زمان تقابل بین دو اسلام سنتی و غیر سنتی در روسیه شروع و شدت گرفت و همواره مسئولان سکولار روسیه حامی اسلام سنتی بوده­‌اند.  اسلام سنتی محافظه‌کار بوده و چندان پویا و فعال نیست و از آداب سنتی قفقازی­‌ها، تاتارها و باشقیرها حمایت می­‌کند. اسلام سنتی نمی­‌تواند پاسخگوی چالش­‌های جدید باشد و در جذب جوانان، عرصه را به اسلام غیرسنتی واگذار خواهد کرد، چرا که از جذابیت و پویایی کمتری برخوردار است. سنتی­‌ها و مخالفان سلفی آنها هر دو پیرو سبک زندگی و سنت­‌های اسلامی هستند و شریعت را به عنوان شاخص زندگی پذیرفته­‌اند، اما سنت­گراها تحمل و تسامح بیشتری دارند و با کسانی که از اخلاق اسلامی سرپیچی می­‌کنند با تسامح بیشتری برخورد می­‌کنند، در حالی که سلفی­‌ها از سرپیچی آنان نمی‌گذرند و آنان را به سختی تنبیه می­‌کنند. تفاوت دوم اینکه سنت­گراها معتقدند می­‌توان در فدراسیون روسیه فضای اسلامی برپا کرد، در حالی که سلفی­‌ها معتقدند این امر فقط با داشتن یک دولت مستقل(امارت) ممکن است.
تحلیل­گران و سیاست­‌مداران روسیه همگی بر این باورند که مسلمانان روسیه در حال افراطی شدن هستند. مسئولان ارشد باشقیرستان و تاتارستان اذعان دارند که رادیکالیسم مذهبی در این مناطق در حال تشدید است. به عقیده برخی، هدف بعدی اسلام­گراها، منطقه سیبری است. بسیاری از این افراط­‌گرایان در مناطق مرزی روسیه با آسیای مرکزی نظیر آستاراخان، کورگان، اومسک، تومسک و دیگر شهرها ساکن هستند. مسلمانان روسیه از دهه 1990 وارد مرحله جدیدی شدند و از آن برهه اسلام روسیه وارد شکل سیاسی گردید و در نقاط مختلف کشور حزب­‌های مختلفی مانند «نور» و «وفاق» و دیگر سازمان­‌ها و نهادهای سیاسی- دینی شکل گرفتند؛ جریانی که با جنگ چچن شدت بیشتری گرفت. این روند در خلال سال­‌های 2000 تا 2002 دچار افت شد، اما از سال 2003 دوباره اسلام افراطی شدت یافت و جماعت­‌های اسلامی در شمال قفقاز و منطقه ولگا ظاهر شدند.
چیستی علت افزایش افراط­­­­­‌گرایی در مسلمانان روسیه، خود داستان مفصلی است که فعلا مجال پرداختن به آن نیست. یکی از مهم‌ترین علت­‌های این پدیده، افزایش ارتباطات با جهان اسلام و احساس پیوستن به امت بزرگ اسلامی است.
مسئولان روس نمی­‌توانند از مسلمانان توقع وفاداری بی­‌قید و شرط داشته باشند، زیرا مسلمانان روسیه بخشی از امت جهانی اسلام با تمام تمایلات درونی آن از جمله اسلام‌گرایی و علاقه به ایجاد حکومت اسلامی مبتنی بر شریعت هستند. این تمایلات در تمام امت وجود دارد و قفقاز شمالی و تاتارستانی که به مدت پنج قرن در محیط مسیحی قرار داشته نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در دهه نود مسئولان روس اظهار می­‌کردند که ازبکستان مصر نیست و قزاقستان سوریه نیست. یا در قفقاز شمالی گفته می­‌شد؛ داغستان، الجزیره یا لیبی نیست. آنها تلقی می­‌کردند که کشورهای مربوط به شوروی سابق نسبت به اسلام رادیکال، بنیادگرایی وسلفی­گری بیمه است. به هر حال در اواسط دهه نود این توهمات رنگ باخت. احساس ملحق شدن به جهان اسلام، اعتماد به نفس اسلام­‌گرایان را افزایش می­‌داد. آنها خود را فقط در برابر دولت محلی یا مسکو نمی­‌دیدند، بلکه خود را بخشی از پروژه جهانی جهاد تصور می­‌کنند.
فشارهای تاریخی قرون گذشته بر مسلمانان سبب شده تا نوعی احساس ضعف در آنها وجود داشته باشد. پیوستن به جهان اسلام این حس را از بین برده و به آنها احساس قدرت و هویت می­‌دهد. از این روی امور مربوط به دیگر مسلمانان برای اینان با اهمیت است و احساس وحدت با دیگر مسلمانان برایشان افتخارآفرین است. این یکی از علل اصلی پیوستن این افراد به جبهه جنگ در دیگر کشورهای اسلامی است. وقتی  عراق مورد حمله امریکا قرار گرفت، مسلمانان از موضع کرملین در 2002 در مسئله عراق حمایت کردند. در داغستان ابتکار عملی به کار بسته شد و نزدیک به شش هزار نیروی داوطلب به کمک عراقی­‌ها رفتند. این در زمانی بود که طلعت تاج الدین[1] حکم جهاد علیه امریکا در عراق را صادر کرد. به گفته آلکسی ملاشنکو[2] مهم این است که تصویر «برادر کوچکتر» در ذهن مسلمانان رفته رفته در حال کم رنگ شدن است. آنها خود را در کنار جمعیت بسیار بالای مسلمانان جهان و منطقه می­‌بینند که بسیار بیشتر از جمعیت مسیحی روسیه است.
به اعتقاد برخی تحلیل­گران، 80 درصد از مسلمانان در برخی نقاط روسیه در معرض خطر افراط‌گرایی هستند که این در نتیجه پیروزی­‌ها و گسترش نفوذ داعش و مبارزان مخالف نظام سوریه بوده است. به گفته نیکولای بوردیوژا[3]  سخنگوی سازمان پیمان مشترک امنیتی، روسیه 50 تا 70 هزار نیروی بالقوه برای داعش دارد که می­‌توانند تحریک شوند. روسیه برای اینکه از گرایش اتباعش به تکفیری­‌ها بکاهد باید در شکست دادن آنها در سوریه و عراق بکوشد. بهار عربی و اتفاقات پس از آن فضای جامعه مسلمان روسیه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. برای مثال شمار زیادی از روسیه به مخالفان نظام سوریه ملحق شده­‌اند. به گزارش سرویس امنیت فدرال روسیه، تعداد این مبارزان به پنج هزار نفر می­‌رسد.
امروزه پس از عربی و انگلیسی، زبان روسی سومین زبان پرتکلم در میان نیروهای جهادی در سوریه و عراق است. به گزارش دفتر امور دینی مصر، از زمانی که کشورهای عربی تلاش کردند تا اتباعشان به داعش و جبهه جهادی­‌ها ملحق نشوند، رهبران گروه­‌های تکفیری به این نتیجه رسیدند که باید برای جذب نیرو از آسیای میانه و برخی نقاط حساس دیگر دنیا  برنامه‌ریزی کنند، چرا که اینان هم تعداد درخوری دارند و هم آشنایی چندانی با ایده­‌های افراطی ندارند، به علاوه­ اینکه به مبلغان عرب هم اعتماد زیادی دارند. شکست پروژه جهاد در سوریه و عراق می­‌تواند از تحریک شدن افراد بیشتر در خاک روسیه جلوگیری نماید و از طرف دیگر دخالت مستقیم دولت روسیه سبب خشم این افراد از حکومت و احیانا اقدامات تلافی­‌جویانه را به همراه خواهد داشت. این دو راهی دشواری است که حکومت روسیه در مواجهه با اسلام­گرایان خود دارد.
ارجاعات:
[1] – تاج الدین متولد 1948 در شهر غازان است. وی تحصیلات خود را در دانشگاه میر عرب بخارا و نیز الازهر مصر به پایان برده است. او در سال1990 مفتی و رئیس اداره روحانی بخش مرکزی اتحاد شوروی و در سال 1992 مفتی اعظم اعلام شد. مواضع وی معمولا با کرملین همسو است. گرچه اعلام جهاد علیه امریکا در جریان حمله امریکا به عراق نگرانی­هایی از رفتار او در نزد رهبران روسیه فراهم کرد. راویل عین الدین رقیب اصلی او برای تبدیل شدن به مفتی اول روسیه است.
[2] – دکترای تاریخ و استاد بخش روابط بین الملل دانشگاه وزارت خارجه روسیه
[3] Nikolay Bordyuzha
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.