دین و مصوّبۀ تبعیض نژادی: آیا مسلمانان سزاوار حمایت نیستند؟

مریم ویس‌زاده

واژۀ «اسلام‌هراسی» به این دلیل ساخته شد که واقعیت جدیدی به وجود آمده بود که باید نامی برای آن برگزیده می‌شد؛ این واقعیت تعصّبات و غرض‌ورزی علیه مسلمانان بود. اسلام‌هراسی یعنی تعصّب، تبعیض، خشونت و از نظر من نژادپرستی نسبت به مسلمانان.

به گزارش دین‌آنلاین، نتایج یکی از مطالعات «دانشگاه وسترن سیدنی» نشان می‌دهد که قریب به نیمی از مردم استرالیا دارای نگرش‌های اسلام‌ستیزانه هستند. اگر کسی از شدّت چشمگیر اسلام‌هراسی که به «دفتر گزارش و ثبت اسلام‌هراسی در استرالیا» (Islamophobia Register Australia) گزارش می‌شود مطلّع باشد، این یافته‌ها برای او تعجّب‌آور نخواهد بود.

من خود بارها آماج حملات «اتحادیۀ دفاع استرالیا» واقع شدم، در معرض خشونت در فضای مجازی و حتّی تهدید به مرگ قرار گرفتم و تلاش‌های فکری و فیزیکی بسیاری برای مبارزه با اسلام‌هراسی انجام دادم.

این جزو لاینفکّی از مسلمان بودن در استرالیای امروز است. هر بار که کسی یا چیزی هرچند ارتباط دوری با اسلام یا مسلمانان داشته باشد موردتوجّه رسانه‌ها قرار می‌گیرد، مسلمانان این کشور آماج سخنان تند رسانه‌های اجتماعی، خشونت‌های کلامی و حملات فیزیکی واقع می‌شوند.

واژۀ «اسلام‌هراسی» به این دلیل ساخته شد که واقعیت جدیدی به وجود آمده بود که باید نامی برای آن برگزیده می‌شد؛ این واقعیت تعصّبات و غرض‌ورزی علیه مسلمانان بود. اسلام‌هراسی یعنی تعصّب، تبعیض، خشونت و از نظر من نژادپرستی نسبت به مسلمانان.

آیا اسلام یک دینِ قومی است؟
مقولۀ «قومی-مذهبی» برای اشاره به یهودی‌ستیزی که نوع خاصّی از نژادپرستی است به وجود آمد. از نظر من این حرکت درستی بود. دلیل این دسته‌بندی آن بود که این گروهِ آسیب‌پذیر در طول زمان فرایند «نژادسازی» (racialisation) را پشت سر گذاشته‌اند.

اما وقت آن رسیده است که بفهمیم در کشورهای غربی اسلام نیز از ماهیتی قومی و نژادی برخوردار است و بپذیریم که اسلام‌هراسی نیز مشابه یهودی‌ستیزی یکی از اَشکال نژادپرستی است.

«نژاد‌سازی» دقیقاً چیست؟ فرایندی است که گروه‌ها براساس آن دسته‌بندی می‌شوند و ویژگی‌های فنوتیپی خاصّی که از سبک زندگی‌شان سرچشمه می‌گیرد به آنها نسبت داده می‌شود. نژادسازی در نهایت به ماهیت‌گرایی یا ذات‌باوری (essentialism) منتهی می‌شود؛ انسان‌ها را به یکی از ابعاد هویتی‌شان تقلیل می‌دهد و در نتیجه تصویر یکنواخت، تمایزنیافته و ثابتی از جامعۀ قومی-مذهبی ارائه می‌دهد.

رنده عبدالفتّاح (Randa Abdel-Fattah) که صورت‌های مختلف اسلام‌هراسی را در کشورهایی مثل استرالیا به‌تفصیل مورد بررسی قرار داده است، این ادّعا را که مسلمانان چون یک نژاد نیستند نمی‌توانند قربانی نژادپرستی واقع شوند، قبول ندارد. به عقیدۀ او این ادّعا بر پایۀ درک ضعیفی از تاریخ نژاد، شکل‌گیری نژاد و نژادپرستی استوار شده است. او می‌گوید: "علائم نژادی و نژادسازی به خصوصیت‌های زیستی وابسته نیست. ماهیت‌گرایی کردنِ انسان‌ها بر مبنای ظاهرشان (رنگ پوست، ویژگی‌های چهره، حجاب، ریش و لهجه) دقیقاً همان کاری است که در فرایند نژادسازی انجام می‌شود."
قدر مسلّم می‌دانیم مسلمان بودن امری اختیاری است و به‌خودی‌خود یک خصیصۀ زیستی (مثل اروپایی بودن یا آفریقایی-آمریکایی بودن) نیست، اما «یهودی» بودن نیز در ابتدای امر یک ویژگی زیستی محسوب نمی‌شد. فرایند نژادسازیِ طولانی و پرفراز و نشیبی طی شد تا یک گروه قومی-مذهبی به یک نژاد تبدیل شود.

اما با سیاست دوگانه، ناهنجاری‌ها و تناقضاتی که در قوانین مبارزه‌ با تبعیض وجود دارد و منجر به تصمیم‌گیری‌های ناعادلانه و درعین‌حال مشروع می‌شود، اگر یک یهودی و یک مسلمان هر دو در رابطه با قانون‌شکنیِ مشابهی که در حوزۀ مسائل دینی نسبت به آنها صورت گرفته است شکایت کنند، فرد یهودی می‌تواند غرامت بگیرد، اما فرد مسلمان خیر! نمونۀ بارزی از این سیاست دوگانه را می‌توان در یکی از پرونده‌های سال 2002 مشاهده کرد. در این سال زندانی مسلمانی به خاطر این که به درخواستش برای دریافت غذای حلال در زندان بی‌اعتنایی شده بود طرح شکایت کرد، چراکه می‌دید هم‌سلولی یهودی او هر وقت غذای کوشر (غذای حلال یهودی) می‌خواست به او داده می‌شد. اما دادگاه گفت غذای حلال جنبۀ مذهبی دارد و دین مشمول مصوبۀ مبارزه با تبعیض نیست و لذا پرونده مختومه اعلام شد.

اما همان‌طور که مریم فریده (Mariam Farida) می‌گوید، اگر مسلمانان یک گروه قومی-مذهبی نیز محسوب شوند، باز هم ممکن است به موجب قوانین در مقابل تبعیض مذهبی محافظت نشوند. حتّی اگر حزبی متعلّق به یک گروه قومی-مذهبی باشد، دادگاه تنها در صورتی هتک‌حرمت صورت‌گرفته نسبت به آن گروه را نقض قانون لحاظ خواهد کرد که هم جنبۀ قومی داشته باشد، هم جنبۀ دینی و اگر صرفاً جنبۀ دینی داشته باشد به آن رسیدگی نخواهد شد. لذا باید ببینیم اگر اسلام در دستۀ قومی-مذهبی قرار گیرد، مقصود موردنظرمان حاصل می‌شود یا خیر.

مصوبۀ تبعیض‌ نژادی و دین
بی‌امان این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که آیا لازم است مصوبۀ تبعیض نژادی اصلاح شود و هتک‌حرمت‌های مذهبی را نیز دربربگیرد یا خیر. اما مخالفت بسیاری با چنین اصلاحاتی وجود دارد و کسانی مثل اندور بولت (Andrew Bolt-مقاله‌نویس و روزنامه‌نگار استرالیایی که مطالبی توهین‌آمیز و نژادپرستانه می‌نویسد) وجود دارند که کلاً مرض دارند و گویا بلد نیستند مطلبی را با حسن نیت بنویسند.

من قبول دارم که از قدیم در مقابل گنجاندن دین در حوزه‌های مشمول قوانین مبارزه با تبعیض مقاومت شده است. در استرالیا تنها بعضی از ایالت‌ها شامل «ویکتوریا»، «کوئینزلند»، «استرالیای غربی»، «قلمرو پایتختی استرالیا» و «قلمرو شمالی» تبعیض مذهبی را در قوانین خود گنجانده‌اند. در حالی که «نیو ساوت ولز» که دارای بیشترین جمعیت مسلمانان استرالیا است در مقابل هتک‌حرمت دینی مصونیت ندارد.

یکی از اعتراضاتی که در رابطه با گنجانده شدن دین در مصوبۀ تبعیض نژادی مطرح می‌شود این است که دین مسئله‌ای بسیار شخصی محسوب می‌شود و جنبۀ انتخابی دارد. درست است، اما لازم به ذکر است که در شرایطی که فرد داخل یک خانوادۀ مسلمان به دنیا آمده و تابع کلیشه‌ها و ویژگی‌های مسلمانان باشد، دیگر نمی‌توان گفت که این انتخابی است. کسی خودش نام یا خانواده‌اش را انتخاب نمی‌کند. حتّی خودِ نام نیز به تنهایی می‌تواند نشان‌دهندۀ مسلمان بودن فرد باشد و لذا او را در معرض خشونت‌هایی با انگیزۀ مذهبی قرار دهد.

تأثیرات اسلام‌هراسی
وقتی گروه‌های مذهبی یا افراد متدیّن در معرض هتک‌حرمت قرار می‌گیرند، این می‌تواند آثار به‌شدت مخرّبی داشته باشد و در جوامع مذهبی رعب و وحشت بسیاری ایجاد کند. علاوه‌براین، موجب به وجود آمدن یک دور باطل نیز می‌شود. اگر اسلام‌هراسی کنترل نشود، ممکن است موانعی دربرابر شمول مسلمانان در استرالیا علم شود و به طرد شدن مسلمانان، به‌ویژه مسلمانان جوان منجر شود. چنین وضعیتی هم به همبستگی اجتماعی لطمه می‌زند، هم درعین‌حال زمینه را برای نژادسازی‌های بیشتر در آینده مساعد می‌سازد.

با مطلبی از دوست عزیزم رنده عبدالفتاح مطلبم را جمع‌بندی می‌کنم:
"می‌خواهید بدانید مسلمان بودن در استرالیای امروز چه حسّی دارد؟ پس تلویزیون را روشن کنید و روزنامه را باز کنید تا برنامه‌ها و مقالاتی را که در حوزۀ تحلیل، واکاوی و نظریه‌پردازی دربارۀ اسلام و مسلمانان وجود دارد ببینید؛ ببینید که اسلام معادل تروریسم و افراط‌‌گرایی تصویر شده است. اسلام هتک‌حرمت و بدنام شده، چون روی کارهایی که مغایر قوانین و آموزه‌های اسلامند، برچسب «اسلامی» زده شده است! بیانات منطقی و صلح‌آمیزِ رهبران اسلام نادیده گرفته شده و پرت‌وپلاگویی‌های جاهلانۀ اقلیت‌های افراطی تیتراخبار را به خود اختصاص داده است."
آیا خلاف‌وجدان نیست که بعضی اقلیت‌های مذهبی را از حمایت‌های قانونی برخوردار و بعضی دیگر را محروم ساخته‌ایم؟!
 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.