قربانی ابراهیمی، سنتی نوشونده

فاطمه توفیقی

قربانی ابراهیمی داستانی پیچیده است: خشونت نهفته در پسرکشی همراه با آنچه به ویژه پس از ظهور روانکاوی مدرن درباره عقده ادیپ گفته شد، غیراخلاقی بودن فرمان قتل بی‌گناه و قرائت ظاهرگرایانه ابراهیم از فرمانی در رؤیا همه از نگاه عقل مدرن جانکاه است.

درباره عید قربان و روایت ابراهیمی آن در کتاب مقدس و قرآن (پیدایش ۲۲ و صافات ۱۰۲-۱۰۸) بسیار سخن گفته‌اند. امر به پسرکشی از سوی خدا، پذیرش آن از سوی ابراهیم (و پسرش، طبق روایت قرآنی) و نجات معجزه‌آسای پسرِ ابراهیم همه نکاتی قابل توجه‌اند. بسیاری از خوانندگان در جزئیات مکانیکی این سنت گرفتار شده‌اند، مثلاً مقصود از پسر ابراهیم در قرآن اسماعیل است یا اسحاق یا اینکه آیا قربانی حیوانات مصداق ظلم نیست و .… این مسایل بی‌اهمیت نیستند و به ویژه در موارد فراوانی مبنای مباحث فکری عمیق مانند جدایی یهودیت و اسلام یا معنای انسان بوده‌اند. اما در این سخن بنا دارم از این جزییات فراتر بروم و بر معنای قربانی تمرکز کنم.

قربانی ابراهیمی داستانی پیچیده است: خشونت نهفته در پسرکشی همراه با آنچه به ویژه پس از ظهور روانکاوی مدرن درباره عقده ادیپ گفته شد، غیراخلاقی بودن فرمان قتل بی‌گناه و قرائت ظاهرگرایانه ابراهیم از فرمانی در رؤیا همه از نگاه عقل مدرن جانکاه است. آیا دینداران تندرویی که بر مبنای قرائت ظاهرگرایانه‌شان از متون دست به فجیع‌ترین اعمال غیراخلاقی می‌زنند بی‌شباهت به پدری نیستند که برای اجرای فرمان خدا حاضر است پسر بی‌گناهش را بکشد؟ در این مقام بره‌ای هم نیست که فدای قربانیان مظلوم شود.

در دادگاه عقل مدرن داستان قربانی ابراهیمی محکوم است، زیرا با کمترین معیارهایی اخلاقی سازگار نیست. اما جالب است که فیلسوف مسیحی سورن کرکگور در کتاب ترس و لرز (۱۸۴۳) این وضعیت را دگرگون ساخت و وضعیت قربانی ابراهیمی را از محکوم به مدعی تغییر داد. از این منظر ابراهیم در موقعیتی قرار گرفت که فقط برای امر مطلق از فرمان عقل و حتی عاطفه سرپیچی کرد. از این رو با «جهش ایمانی» (یعنی ایمان بدون استدلال عقل) «شهسوار ایمان» شد. او در آوردگاه ایمان جنگید، سرفراز بیرون آمد و به موقعیتی وجودی دست یافت که عقل مدرن از آن محروم است. ژاک دریدا نیز در رساله‌ای با عنوان Donner la mort (اهدای مرگ، ۱۹۹۲) با رجوع به تفسیر کرکگور از داستان ابراهیم نشان داد که چگونه این روایت قربانی می‌تواند نگاه اخلاقی تازه‌ای را در اختیار خوانندگان قرار دهد. از این منظر اهمیت داستان ابراهیم آن است که او دربرابر غیر مطلق قرار داشت و خود را دربرابر او مسئول می‌دانست. این غیر مطلق می‌تواند خدا، پسرش یا حتی مادر آن پسر باشد. شعار مهم دریدا در آن رساله از این قرار است) Tout autre est tout autre هر غیری کاملاً غیر است). مقصود وی این است که هر غیری مطلقاً غیر است، غیرْ من نیست و هر غیری نیز با غیر دیگر تفاوت دارد. بنا بر دریافت عقل مدرن مسئولیت اخلاقی دربرابر غیر تا جایی پیش می‌رود که به خودمختاری و خودشکوفایی انسان آسیب بزرگی نزند‌. اما متفکران پسامدرن مانند امانوئل لویناس و ژاک دریدا اخلاق را بر مبنای مسئولیتی چیده‌اند که آن را نهایتی نیست، مطلق است و هیچ گاه پایان نمی‌یابد. (جالب است که در اینجا نسبی‌گرایی اخلاقی دریدای پسامدرن از مطلق‌گرایی اخلاقی نیز مطلق‌گرایانه‌تر می‌شود.) دنیا عرصه قربانی است، قربانی‌های بی‌شمار و بی‌نهایت، قربانی‌های خشونت‌آمیز و بی‌مبنا، قربانی یک غیر برای غیر دیگر، سخن گفتن به یک زبان و نه زبان‌های دیگر، و حتی غذا دادن به یک گربه در حالی‌که گربه‌ها یا انسان‌های دیگر از گرسنگی می‌میرند. در پایان دریدا پیشنهاد می‌کند که انسان‌ها با ایمان به امر مطلق رازآمیز همواره مسئولیت مطلق خودشان در برابر غیر (از انسان و غیر آن) را به یاد داشته باشند.

شاید به نظر بیاید که کرکگور و دریدا از متن فاصله گرفته‌اند و برای بیان فلسفه از تمثیلی دینی بهره جسته‌اند. پیش از بررسی پیامدهای تفسیر فلسفی از داستان ابراهیمی به تفسیر تاریخی و ادبی آن نگاهی دارم. یک نگاه تاریخی به داستان ابراهیم این است که نقل و روایت آن در سنت دینی به این دلیل بوده است که معاصران وی به طور آیینی نخست‌زاده‌هایشان را قربانی می‌کرده‌اند. در این داستان ابراهیم در آغاز وانمود می‌کند که با این سنت همراه شده است و پسرش را در راه خدا قربانی می‌کند، اما نهایتاً به فرمان خدا قربانی گوسفند را جایگزین می‌کند. بنابراین، نه تنها این داستان خشونت پسرکشی (یا خشونت ایمانی) را ترویج نمی‌کند، بلکه حتی در پی برافکندن سنتی خشونت‌آمیز است. این فرضیه دور از ذهن نیست، گرچه مانند بسیاری از مدل‌های تاریخی هیچ راهی برای اثبات دقیق آن وجود ندارد. اگر پسرکشی در آن دوران غریب نبوده باشد، ابراهیم آزمون سختی نداشته است. اما ابراهیم آزمون داشت، زیرا در سفر پیدایش این داستان آخرین آزمون از میان آزمون‌های ابراهیم است و در قرآن (سوره صافات) نمونه ابراهیم همراه با سایر انبیایی ذکر می‌شود که صدق و خلوص خود را نشان داده‌اند. از این رو می‌توان گفت که داستان ابراهیم دو نقش اصلی دارد: یکی آزمون بزرگ ابراهیم را نشان دهد و یکی سنت قربانی حیوانات را (شاید به جای قربانی فرزند) رایج سازد. آزمون مهم ابراهیم دو وجه داشت:‌ نشان دادن ایمان به خدا در قربانی فرزندش و ایجاد یک رسم جدید‌. کاری که او انجام می‌دهد ممکن است در سنجه عقلانیت مدرن عمل نکند، زیرا محور آن «خود» انسان نیست، بلکه سرتاسر سخن از غیر است، غیر مطلق، غیر بی‌نهایت، غیری که تماماً غیر است و با سایر اغیار هم تفاوت دارد. این اخلاق با مسئولیت و مسئولیت‌پذیری سنجیده می‌شود. اگر فرضیه تاریخی بالا را با قرائت‌های فلسفی جمع کنیم، می‌توانیم بگوییم که قربانی ابراهیمی یادآور اخلاقی است که از یک سو با سنت‌های پیشین مبارزه می‌کند و از سوی دیگر مسئولیت مطلق دربرابر دیگری را گوشزد می‌کند. به این شکل سنت ابراهیمی همواره نو می‌شود، همانطور که آیین‌های قربانی نیز در طول زمان تغییر یافتند.

قربانی ابراهیمی در این زمانه قربانی چارپایان را شامل می‌شود، اما به آن محدود نیست. لحظه لحظه زندگی به چشم می‌آید و تک تک رفتارهای انسان را دربرمی‌گیرد. قربانی در لحظات حساسی بروز می‌یابد، مانند لحظات عجله در رانندگی، در صف اتوبوس و قطار، هنگام خرید از مغازه‌ها یا استفاده از منابع محیطی، در روابط بین انسانی. قربانی در مسیر مبارزه با مصرف‌گرایی، تخریب محیط زیست، مشکلات خانوادگی و ارتباطی قرار می‌گیرد. در تمامی این مواقع یک میل، خواسته یا عادت برای دیگری قربانی می‌شود. این دیگری هر کسی می‌تواند باشد: خدای نادیدنی، عزیزترین وابستگان، معشوق، همشهری‌ها و حتی نسل‌های بعدی که ممکن است پس از مرگ ما به جهان بیایند. داستان ابراهیم به هیچ وجه افراد را به خشونت فرانمی‌خواند، زیرا خشونت یکسره از کینه‌توزی ریشه می‌گیرد. اما در قربانی ابراهیمی آن چه به مسلخ برده می‌شود ابتدا دوست داشته شده است. چنان که حمید هامون در فیلم کرکگوریِ ‌هامون (ساخته داریوش مهرجویی، ۱۳۶۸) گفت:‌ «آدم باید مثل ابراهیم باشه، آدم باید بتونه عزیزترین کسشو از بین ببره، شاید بتونه اونو دومرتبه به دست بیاره.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمه توفیقی؛ پژوهشگر دین و ادبیاتقربانی ابراهیمی داستانی پیچیده است: خشونت نهفته در پسرکشی همراه با آنچه به ویژه پس از ظهور روانکاوی مدرن درباره عقده ادیپ گفته شد، غیراخلاقی بودن فرمان قتل بی‌گناه و قرائت ظاهرگرایانه ابراهیم از فرمانی در رؤیا همه از نگاه عقل مدرن جانکاه است.

مطالب مرتبط
منتشرشده: 3
  1. علی

    راستش من هنوز متوجه ربط و نسبت این ماجرا نشدم که-با فرض صحت کامل ماجرا- چرا حالا مردم هم باید حیوانات بی گناه رو گردن بزنند؟ خب اگه حضرت می رفت و یک زرافه/فیل/ ببر/ شیر و … رو قربانی می کرد یا حتی حضرت خودش/ فرزندش رو قربانی می کرد آیا باز هم مردم باید همین کار رو می کردن؟بعلاوه، امروزه گوسفندعزیزترین کسِ آدمه؟

  2. mrazavipoor

    جدای از زیبایی نوشتار و بلاغت در بیان مفاهیم و نقاط قوت فراوان، دو نکته عرض می کنم
    اولا ای کاش نگارنده به احترام پیامبری که مقام امامت را بعد از این آزمون ها دارا شد ادب خطاب ایشان را حفظ می فرمود. حضرت ابراهیم علیه السلام جایگاه عالی در نگاه دینی دارند و ما باید این ادب را رعایت کنیم.
    نکته دوم: تبیین قربانی در داستان حضرت با برخی باورهای شیعی گره خورده و تمثیل های بسیاری دارد که اشاره به آنها این تحقیق را کامل می کرد.
    با تشکر از نگارنده و سایت دین آنلاین

  3. سارا کشفی

    دین آنجایی ضربه‌زننده و آسیب‌زا میشه که تبدیل به مجموعه‌ای از سنن و رسوم غیر قابل تغییر بشه. با فتوای دین‌یاران، براحتی میشه این رسم سفت و سخت رو تغییر داد. در سورهء حج آمده که نه گوشت قربانی و نه هیچیک از شعائر حجی که انجام میدهید به خدا نمیرسه جز تقوای قلبهاتان. نیاز امروز جامعهء ما اتفاقا ” عقل استدلالی” هست.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.