مسئله مهم محیط زیست و حیوانات؛ دست به دامان فقه و فقها

ابراهیم احمدیان

شمار احادیث نقل شده از پیامبر اسلام(ص) به هفت هزار می‌رسد. اگر از ضعف سندی برخی احادیث بگذریم، با حذف احادیث تکراری به حدود چهار هزار می‌رسند.

مرحوم ابوالقاسم پاینده بالغ بر سه هزار حدیث را در کتاب نهج الفصاحه گرد آورده. موضوع بخشی قابل توجه از این احادیث حیوانات‌ و محیط زیست‌ است. در قرآن نیز آیاتی هست که می‌توان آن‌ها را یک کمک در مسیر حفظ محیط زیست و محدود کردن دست‌اندازی بشر به حیات وحش و احقاق حقوق حیوانات به شمار آورد. البته «محیط زیست» و «حقوق حیوانات» به معنا و مفهوم مدرن آن، در این آیات و روایات نیامده‌اند؛ مثلا نمی‌توان ادعا کرد که محدودیت شکار در حرم برای کمک به حیات وحش است یا نمی‌توان ادعا کرد که حذف برخی سنت‌های زشت و حیوان‌آزاری مرسوم در حجاز جاهلی به همت پیامبر اسلام(ص) یک فعالیت با تعریف جدید  «فعالیت‌های حمایت از حیوانات» است. با این حال نمی‌توان این را هم انکار کرد که دغدغه زدودن درد و رنج از حیوانات، به معنای دقیق آن، از گفتارها و رفتارهای حضرت محمد(ص) به مشام می‌رسد. مثلا این که ایشان ـ بنابر نقل ـ گفته در حضور یک حیوان، حیوان دیگری را ذبح مکنید یا حیوانی را که خود پرورش داده‌اید، ذبح مکنید یا در حضور حیوانی که می‌خواهید ذبح کنید، چاقو را تیز مکنید، جز این معنایی ندارد که او درد و رنج حیوانات را درک می‌کرده و خود از آن در رنج بوده و می‌خواسته از درد و رنج حیوانات بکاهد.

اما فقهای ما ـ دست کم داوطلبانه ـ کمتر وارد این موضوع شده‌اند؛ بلکه گاهی کسی سوالی کرده و آن‌ها فقط پاسخ داده‌اند و البته گاه به سبب عدم اشراف بر علوم مربوط به محیط زیست و موضوع، پاسخ‌هایی بر خلاف متقضیات زیست ـ محیطی زمانه نیز داده‌اند. با مروری که نگارنده در این گونه سوال و جواب‌ها و «استفتائات» کرد، روشن شد که بهترین جواب‌ها و فتواها(به لحاظ همراه بودن با متقضیات زیست ـ محیطی فعلی) را دفتر فقهی آیت الله خامنه‌ای صادر کرده است.[1] با این حال غالبا هیچ فقیهی داوطلبانه وارد این موضوع نشده و دغدغه زیست ـ محیطی یا حقوق حیوانات نداشته است. این در حالی است که فقهای ما داوطلبانه وارد بسیاری از موضوعات شده‌اند که اهمیت آن‌ها بیشتر از موضوع محیط زیست و حیوانات نیست.

ما، در امر تئوریزۀ فقهیِ مسائل زیست ـ محیطی  با یک خلأ جانکاه رو به روییم. «جانکاه» از آن رو است که  قوانین کشور ما از شریعت و فقه آب می‌خورند و کمبود در منبع دوم، موجوب کمبود در منبع نخست می‌شود. بخشی از حساسیت مسئولان کشوری ما نسبت به موضوعات مختلف نیز، از فقه و فقها نشئت می‌گیرد؛ ولی  فقه و فقها در باب محیط زیست گویا بسیار کم‌گویند. از کاستیِ مسئله «تئوریزه کردن» و گشودن ابواب فقهی برای محیط زیست که بگذریم، فقهای ما حتی «طردا للباب» هم به ندرت وارد حوزه محیط زیست می‌شوند. فقهای ما معمولا هرگاه تشخیص دهند که مجلس و دولت ایران در امری از امور کوتاهی می‌کنند، به سخن یا عمل وارد می‌شوند؛ ولی دیده نشده یا کمتر دیده شده که در موضوع مربوط به محیط زیست یا حیوانات خرده‌ای به دولت‌ها و مجالس گرفته باشند. از کشور خودمان ایران که بگذریم، در دیگر کشورها نیز بسیاری از متدینین تحت تاثیر فقه و فقهایند و ورود جدی فقه به موضوع محیط زیست و حقوق حیوانات می‌تواند در رفتار آن‌ها با محیط زیست و حیوانات موثر افتد.

شاید فقها نسبت به اولویت مسائل زیست ـ محیطی مستحضر نیستند؛ ولی زمین ـ یعنی محل زندگی ما ـ طبق پیش‌بینی‌های مراکز علمی، در سال‌های آتی وضعیت بسیار بغرنجی پیدا خواهد کرد. حیات بشر و حیوانات و گیاهان در کره زمین در معرض خطری جدی‌اند. در سال‌های نزدیک وضعیتی برای زمین پیش می‌آید که سابقه نداشته و کشور ما گویا به دلیل موقعیت جغرافیایی از اولین کشورهایی است که با عوارض مخرب گرم شدن کره زمین رو به رو خواهد شد و بلکه از هم‌اکنون هم شده. این در حالی است که محیط زیست و حیوانات، در برنامه‌های دولت و مجلس ما از موضوعات کم‌توجه‌اند. سازمان حفاظت محیط زیست، متولی نظارتیِ بخش عمده مسائل زیست ـ محیطی کشور، از سازمان‌های فقیر کشور است. نگاهی به وضعیت این سازمان شاید تا اندازه‌ای نشان دهد که محیط زیست چه جایگاهی در ذهن و عمل ما دارد. سازمان محیط زیست با چند هزار کارمند و محیط‌بان و هزاران حیوان کمیاب و غیرکمیاب، هر ساله دهانشان برای بودجه‌ای ناچیز باز است که غالبا کوتاه‌ترین دیوار در میان دیوارهای ردیف بودجه کشور است. اکثر ادارات محیط زیست حتی خودرو کافی برای نظارت و کنترل حوزه استحفاظی خود ندارند. منابع طبیعی از جمله زمین‌ها و مراتع و جنگل‌های ملی به سبب نبود بودجه و برنامه کافی در حال نابودی‌اند زیرا نظارت و نگهداری دقیقی بر آن‌ها انجام نمی‌گیرد. متجاوزان ـ از برخی کشاورزان متخلف گرفته که هر ساله به نوعی به منابع طبیعی و حیات و حش تعدی می‌کنند تا آن ویلاسازان و یا پیمانکاران سرمایه‌دار ـ گاه در کمال آسایش مشغول به کار خویش‌اند. شمار محیط‌بانان سازمان حفاظت محیط زیست چنان پایین‌تر از چارت تشکیلاتی آن‌ها است که در بسیاری از موارد قدرت و امکان برخورد با متخلفان را ندارند.

در موضوع درد ورنج حیوانات(که از دغدغه‌های روایات پیامبر اسلام است) نیز، ما در کشورمان شاهد حیوان‌آزاری‌هایی هستیم که اجتناب از آن‌ها چندان دشوار نیست. برای نمونه، هم‌اکنون به بهانه‌های مختلف بیشتر شهرداری‌های کشور، برای کنترل جمعیت سگ‌ها از روش کشتار استفاده می‌کنند. ماهانه هزاران سگ کشته می‌شوند و خبر آن در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌گردد و عواطف بسیاری از مردم ما و سایر مردم جهان را جریحه‌دار می‌سازد. میزان هزینه و تعداد حیوانات گاه شگفت‌آور است. شهرداری تهران می‌گوید در یک سال پنج میلیارد تومان هزینه ساماندهی سگ‌های بی‌صاحب کرده[2] و حامیان حیوانات می‌گویند که این هزینه غالبا خرج کشتار آن‌ها شده در حالی است که روش کشتار علی رغم هزینه‌های میلیاردی مالی و آبرویی  نتوانسته است جمعیت سگ‌ها را کنترل کند.

به کارگیری رنج‌آور حیوانات در مراسم عزاداری از موضوعاتی است که در چند سال گذشته اوج گرفته. روایی یا ناروایی این عمل تا اندازه‌ای یک مسئله فقهی نیز هست. حیوانات همچون انسانِ مکلف، از حضور در مراسم جشن و عزای مذهبی نه حظی می‌برند و نه چیزی می‌فهمند؛ بلکه آن‌ها غالبا دچار اضطراب، ترس، رنج و درد می‌گردند. گاه حوادثی برای آن‌ها رخ می‌دهد و گاه صحنه‌هایی دلخراش از وجود آن‌ها در مراسم پدید می‌آید که بسیار رقت‌انگیز است؛ برای نمونه امسال ویدیویی در شبکه‌های مجازی دست به دست شد که بنابر آن، اسبی در مراسم عزاداری  بر زمین خورده و با رنج بسیار دست و پا می‌زند و عزاداران سعی دارند او را از زمین بلند کنند ولی گویا او نای برخاستن ندارد و  بیش از پیش به رنج می‌افتد. آیا به لحاظ شرعی روا است که ما برای کاری غیرضروری، حیوان بی‌آزاری را به رنج بیندازیم؟ آیا شرکت حیوانات در مراسم مذهبی، ضروری و واجب شرعی است؟ آیا به رنج انداختن حیوانات برای چنین اموری جایز است؟ در کنار این مسئله، ما مسائل دیگری نیز داریم و آن افزایش کشتار حیواناتی مانند گاو و گوسفند در این ایام است. آیا چنانچه این فعل، اثرات مخرب تبلیغی برای دین داشته باشد یا مایه اسراف و ریخت و پاش گردد، جایز است؟ مسئله دیگر، کشتار حیوانات در انظار عمومی در جشن و عزای مذهبی است. ذبح حیوان در انظار عمومی حتی در قانون نیز منع شده و کشتار حیوانات حلال گوشت تنها در اماکنی بهداشتی که دولت تعیین کرده و با شرایطی خاص، به لحاظ قانونی جایز شمرده شده است.

این مسائل و مسائلی بسیار دیگر از این دست در موضوع محیط زیست، مانند مسئله شکار تفریحی (که به فتوای برخی فقهای بزرگ حرام است؛ نک: حلی، الجامع للشرایع، 1385، ج 1، ص 50) با مجوز سازمان‌های دولتی یا بدون مجوز،  پرداختی نو در فقه و شریعت ـ با استفاده از منابع دینی و واقعیات علمی ـ طلب می‌کنند و امید دارند که روزی بابی مستقل هم برای محیط زیست و حقوق حیوانات در فقه گشوده شود.
 

ارجاعات:
[1] .http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29351.
[2] . tp://www.hamshahrionline.ir/news/411129.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.