فیلسوف باید به دنبال چه باشد؟

اعتماد در این شماره، یادداشت سیدمحمدعلی ابطحی درباره ایام آخر ماه صفر را منتشر ساخته و در کنار معرفی پنج کتاب فلسفی، از پست‌مدرنیسم به روایت حسینعلی نوذری نوشته است.

دیده نشدن، سوزناک‌ترین مرثیه پیامبر اسلام در دنیای فعلی
این روزنامه در صفحه ۱۶ یادداشت محمدعلی ابطحی با عنوان «سه مرثیه» را به چاپ رسانده و درباره رسول خدا(ص) نوشته است: «‌ای پیامبر رحمت و محبت، تو در میان مردمی خشن، بی‌فرهنگ و دخترکُش، پرچم رسالتت را بلند کردی. خدا وقتی می‌خواهد از زبان تو سخن بگوید، دلیل بعثتت را تمام کردن اخلاق می‌داند. اخلاق یعنی تمام هنجارهایی که یک جامعه نیاز دارد. خودت به تنهایی آستین بالا زدی تا این جاهلیت عمیق را تبدیل به جامعه مدینه‌النبی کنی. هر جا که تاریخ تو را می‌خوانیم کیش مهر بودی و محبت. مکه را بی‌خونریزی فتح کردی. خدای مهربانی بر تو وحی می‌فرستاد که دوست داشت با صفت رحمن و رحیم شناخته شود…»
 
او بر این باور است که سوزناک‌ترین روضه و مرثیه پیامبر اسلام در دنیای فعلی، آن است که آن پیامبر رحمت و آن قرآن محبت، دیده نمی‌شود. چرا که «شارلاتان‌هایی با پرچمی به‌نام تو، بی‌رحمانه آدم می‌کشند. سیاهی را رواج می‌دهند. خشونت را به‌نام اسلام ثبت کرده‌اند و افکار عمومی دنیا را پر کرده‌اند از نفرت به اسلام و خشن‌ترین جریانات سیاسی را به سمت دین تو سوق می‌دهند. این بزرگ‌ترین مرثیه برای تو است….»
 

 
 
پست‌مدرنیسم به روایت حسینعلی نوذری
روزنامه اعتماد در صفحه ۷ به گزارش سخنرانی «حسینعلی نوذری»، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات پرداخته و روایت او از پست‌مدرنیسم، فرهنگ و اندیشه‌های بودریار را منتشر ساخته است.
 
در بخشی از مقدمه محسن آزموده بر این گزارش می خوانیم:
«از میانه دهه ۱۳۷۰ خورشیدی بود که مباحث موسوم به پست‌مدرن و پست‌مدرنیسم در ایران رواج بسیار یافت، اگرچه ایرانیان از چند دهه پیش جسته و گریخته با متفکران جدیدی که درست یا غلط با این صفت خوانده می‌شدند، آشنایی‌هایی داشتند…. در همان سال‌ها نیز بودند محققانی که جدی‌تر اندیشه پست‌مدرن را دنبال  و آثاری در این زمینه تالیف و ترجمه می‌کردند. با گذر زمان اما مد روشنفکری عوض شد، یعنی نخست مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی و اسم‌هایی چون آدرنو و بنیامین و هابرماس محل توجه قرار گرفت و بعد گرایش به نوچپ‌گرایانی چون ژیژک و بدیو و رانسیر رواج یافت….»
 
 

 حسینعلی نوذری در این سخنرانی به این نکات اشاره داشته است:
 
– چرخش فرهنگی در زمره یکی از چرخش‌های اساسی قرن بیستم است. قرن بیستم سده جابه‌جایی‌های پارادایمی اساسی چون چرخش زبان شناسانه، چرخش تاریخ مند، چرخش بسترمند و… است. این چرخش‌ها بیانگر تغییر و تحولاتی است که هم در صورت بندی‌های اقتصادی- سیاسی رخ داده و هم در الگوهای نظری و باورها و اعتقادات روی داده است.
 
– کسانی چون لیوتار و دریدا و بودریار در آغاز در چارچوب نظریات کلاسیک حرکت می‌کردند اما از سال‌های دهه ۱۹۷۰ شاهد یک چرخش پارادایمی در دیدگاه ایشان هستیم. یعنی این هر سه چهره در سنت کلاسیک مارکسیستی حرکت می‌کردند و بر مبنای نظریات مارکسیستی به تحلیل مفاهیم و داده‌ها می‌پرداختند، اما بعدا بر اهمیت فرهنگ و نقش عامل آن در تحلیل مسائل پی بردند، اگرچه هنوز گرایش‌های مارکسیستی در آثار بعدی ایشان نیز محسوس و غیرقابل انکار است.
 
– فوکو یا دیگر نظریه‌پردازان دوران مدرن مقدار زیادی از تئولوژی و کلام سنتی برای تعریف مفهوم سیاست وام می‌گیرند. بودریار نیز از این مفاهیم تئولوژیک برای تعریف رسانه‌های عصر پساصنعتی یاری می‌گیرد.
 
– بودریار یک خطر اساسی فرهنگ مسلط خطرناک غربی را این می‌داند که این فرهنگ به این قانع نیست که در محدوده مرزهای جغرافیایی و ملی خودش باقی بماند، زیرا این محدود ماندن با خصلت دیگر سرمایه‌داری یعنی جهانی شدن هماهنگی ندارد؛ بنابراین کسانی که در آن سوی مرزها قرار گرفته‌اند، مثل جوامع جهان دوم و سوم نمی‌توانند از تبعات و دستاوردهای جهانی شدن خود را دور بدارند.
 
 
فیلسوف باید به دنبال چه باشد؟
این روزنامه در صفحه ۷ به معرفی پنج کتاب «پراگماتیسم پرسشی گشوده»، «هیدگر و پرسش از بشرانگاری رنسانس»، «کتاب فیلسوف»، «هرمنوتیک، زبان، هنر» و «بررسی تاریخی-فلسفی عدالت» پرداخته و در بخش هایی از آن نوشته است:
 
پاتنم در کنار نئوپراگماتیست‌های جدید
کتاب «پراگماتیسم پرسشی گشوده»، «هیلاری پاتنم» را در کنار نئوپراگماتیست‌های جدید امریکایی مثل ریچارد رورتی قرار داده است. در این کتاب «پاتنم» سعی دارد اهمیت پراگماتیسم را در اندیشه معاصر برای خواننده نشان دهد. برای انجام دادن این کار با رویکرد پراگماتیستی خود از درهم تنیدگی واقعیت و ارزش، تقدم عمل بر نظر و نفوذ پراگماتیست‌های کلاسیک مثل پیرس، جیمز و دیویی در مباحث کنونی فلسفه معاصر دفاع می‌کند.
 

 
سوال هایدگر از بشر انگاری
موضوع پژوهش کتاب «هیدگر و پرسش از بشرانگاری رنسانس»، به قلم «ارنستو گراسی»، مناسبت دوره معاصر با بشر انگاری ایتالیایی و مسائل آن است. از ابتدای مطالعه و بررسی بشر انگاری در یک قرن پیش، از زمان بورکهارت و ویگت تا کاسیرر، جنتیله و گارین، محققان ذات بشر انگاری را در کشف مجدد انسان و ارزش‌های درون ماندگار او دانسته‌اند. این تفسیر رایج و گسترده برای دلیلی است بر اینکه چرا هایدگر به تکرار با مجادلات و مناقشه‌هایی علیه بشر انگاری به منزله یک انسان گونه انگاری خام درگیر شد.

فیلسوف باید به دنبال چه باشد؟
«نیچه» در کتاب «کتاب فیلسوف» می‌نویسد: «در حال حاضر هیچ کس نمی‌داند یک کتاب خوب به چه چیزی شباهت دارد؟ از این طرحی که در عین شکوفایی متوقف شده است، از این پژوهش گسترده که شامل رابطه فلسفه با هنر، علم و تمدن است تحقیقاتی بر جای مانده است که پراکندگی آنها مانع از پیشرفت روح انگیزه نیچه نمی‌شود.»
در این اثر، نیچه به مبارزه‌ای بی‌رحمانه علیه گورکنان تفکر می‌پردازد و به فلسفه برای هنرمند بودن اخطار می‌کند؛ چراکه فیلسوف نباید به دنبال حقیقت باشد بلکه باید به دنبال کشف دگرگونی‌های جهان در انسان‌ها باشد.
 

آداب و گفتگو
زبان همان چیزی است که پیوسته در درون خود جهت‌گیری مشترکی در رابطه با جهان را موجب می‌شود و تاب می‌آورد. گفت‌وگو با فرد دیگر اصولا به هم‌آمیزی اشیا با یکدیگر نیست. به باور «هانس گئورگ گادامر» در این کتاب، مشخصه این تنش‌ها در درون مدرنیته نهفته است که این شیوه سخن گفتن را کنار می‌نهد. همچنین گفتگو با شخص دیگر، سخن گفتن از گذشته او نیست، بلکه در گفتگو با شخص دیگر، فرد وجه مشترکی را بر می‌سازد و همین هم مورد بحث قرار می‌گیرد.
 

عدالت
«بررسی تاریخ- فلسفی عدالت» عنوان کتابی از «ژرژ دلوه کیو» است که به تازگی با ترجمه مصطفی یونسی توسط انتشارات پرسش منتشر شده است. این کتاب در محدوده خود به صورت همزمان نظرات مولف به همراه مرور سریع شاخص‌ترین و مهم‌ترین نوشته‌هایی که تا به امروز (اواسط قرن بیستم) در مورد موضوع عدالت وجود دارند به اقتضای آشنایی مولف با این مقوله عرضه می‌دارد. در اندیشه فلسفی نیمه دوم قرن بیستم فیلسوفانی چون رالز و سندل نیز درباره عدالت آثاری نگاشته اند.
 

 
 
حلقه بر در این‌خانه بیشتر زنم
روزنامه اعتماد در صفحه ۸ گزارش فرزانه قبادی زیر عنوان «حلقه بر در این‌خانه بیشتر زنم» را به چاپ رسانده و یک روز را با حال و هوای خادمان حرم رضوی روایت کرده است. او در این گزارش، شنیدن قصه خادمان و روایت‌شان از حال و هوای حرم را شنیدنی توصیف کرده و معتقد است «کلام‌شان پر از ارادت است و لحن‌شان پر از محبت و عشق.»
 
در بخش هایی از گزارش او که دقایقی پای صحبت‌ دو خادم حرم نشسته است، می خوانیم:
«روایت مرد از روزها و شب‌هایی که در حرم خدمت کرده شیرین و رشک برانگیز است، اما نخستین تجربه‌اش برای خودش آنقدر شیرین است که حلاوت آن را زیر زبان مزمزه می‌کند و می‌گوید: «نخستین جارویی که من در روزهای اول خدمتم می‌زدم، آنقدر با عشق بود و با علاقه محکم چوب جارو را در دستم می‌گرفتم و با تمام توانم جارو می‌زدم که بعد از چند روز دستم تاول زد.» اما عشق در این زمین آسمانی حکومت می‌کند و همین سه حرف کافیست تا تمام سختی‌ها شیرین شود: «شب‌هایی هست که هوا بسیار سرد است، در صحن اسمال طلایی، ما حوضی داریم که زمستان‌ها از شدت سرما یخ می‌زند، اما جالب است که سرما در ساعت‌هایی که شیفت هستیم اذیت‌مان نمی‌کند، آنقدر که عشق به خدمت داریم. گرمی عشق امام رضا(ع) ما را کمک می‌کند، گاهی هوا آنقدر سرد است که داخل صحن هیچ کس نمی‌تواند بایستد، فقط خادمین هستند که سر پست‌های‌شان حاضرند….

یکی از مواردی که در نگاه اول در مجموعه خدمتگزاران حرم دیده می‌شود نظم و انضباطی است که در حضورشان در پست‌ها دارند نظمی که هم در لباس‌های‌شان مشهود است و هم در حضورشان در محل خدمت، یکی از خدام، برنامه کاری آنها را در طول روز این‌طور توصیف می‌کند: «ساعت ۶صبح کشیک اول شروع می‌شود، تعدادی از خادمان در محل‌هایی که خدمت دارند مستقر می‌شوند. بقیه افراد برای حضور در مراسم خطبه می‌روند، وقتی خطبه تمام شد، کسانی که کشیک روز قبل بودند و شیفت‌شان تمام شده، به منزل می‌روند، بقیه افراد هرکدام در محل خودشان مستقر می‌شوند، ما هم جاروها را که جلوی آسایشگاه قرار دارد، بر میداریم. مراسم جاروی صبحگاهی را اجرا می‌کنیم، بعد جاروها را در انبار می‌گذاریم و برای صرف صبحانه می‌رویم، بعد از صرف صبحانه پست را از کسانی که از ساعت ۶ در محل پست‌شان حاضر بودند، تحویل می‌گیریم و گروه دوم برای صرف صبحانه می‌آیند. تا شب شیفت‌ها دو ساعت به دو ساعت تعویض می‌شود. اما شب پست‌ها سه ساعتی است، تا خادمان بتوانند استراحت کنند. شیفت‌های ۶صبح تا ۶عصر برای کسانی است که شغل‌شان آزاد است و شرایطش را دارند که روز بتوانند خدمت کنند، اما شیفت شب حرم مخصوص کسانی است که کارمند هستند که از ساعت ۶ شب تا ۶ صبح دو نوبت سه ساعته شیفت می‌دهند. در اوقات استراحت هم معمولا نماز و دعا می‌خوانیم یا اگر فرصت باشد زیارت می‌کنیم.»
 
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
«یکی از طرح‌هایی که آستان قدس در راستای تشرف هموطنانی که شرایط حضور در حرم رضوی را به هر دلیلی ندارند، اجرا می‌کند و ۲۷ سال از اجرای این طرح می‌گذرد‌، مراسم معین‌الضعفا است که در دهه کرامت برگزار می‌شود؛ هدف این برنامه یاری کردن کسانی است که توانایی مشرف شدن را ندارند، از شهرهای مختلف و روستاهای بسیار دور افتاده، معلولان و سالمندان و بیمارانی که امکان حضور در حرم را ندارند، یا کسی نیست آنها را برای زیارت حمایت کند، با ویلچر و وسایل نقلیه توسط خدام به زیارت می‌آیند. چند سال پیش یک زوج کهنسال ۹۰– ۸۰ساله که در یک روستایی دور افتاده زندگی می‌کردند و در تمام عمرشان نتوانسته بودند هزینه سفر به حرم را فراهم کنند، در این طرح وقتی مشرف شدند، زیارت و شوق‌شان دیدنی بود. وقتی خدام با کرامت و عزت از آنها پذیرایی کردند، حس می‌کردند چقدر پذیرفته شده این‌بارگاه هستند.»
 
 
نقد کتاب«غرب چگونه غرب شد؟»/  شاید مدارک مهمی در آرشیو شخصی زیباکلام مفقود شده است
اعتماد در صفحه ۹ یادداشت کوروش تیموری در نقد کتاب «غرب چگونه غرب شد؟» نوشته صادق زیباکلام را منتشر ساخته و با اشاره به عرضه این کتاب در بهار امسال و رسیدن آن به چاپ سوم افزوده است: «نویسنده در پیش‌گفتار و مقدمه به طور مشروحی علت ارتکاب به فعل تحریر این کتاب را بیان کرده است. دغدغه ایشان این است که توده مردم و حتی دانشجویان دوره دکترای علوم سیاسی در ایران درک غلطی از غرب دارند. آنان دچار توهم توطئه هستند. تمام خاطرات یا دریافت‌های آنان از غرب مبنی بر تجاوزات، مداخلات، غارت‌ها و دیگر اعمال ننگینی که چوب لای چرخ تکامل درون‌زای جامعه ایران در دوران معاصر گذاشته، «مجعول، غیرواقعی، … ساخته و پرداخته ذهنیت خودمان… و بدون کمترین ارتباطی با واقعیت‌ها»ست.»
 

نگارنده یادداشت بر این باور است که «منظور نهایی از اختصاص ۲۴۵صفحه کتاب به مرور سیر تکامل جوامع غربی، ارایه تصویری شسته رفته و بی‌نقص از نضج و پویندگی و استواری تمدن غرب است. تمدنی که اگر الگو قرار نمی‌گیرد و اگر نمی‌توان شیفته آن شد، لااقل آنقدر معصوم هست که از زیر ضرب افکار «متوهم» ایرانی خارج شود. در پایان، خواننده‌ای که قبلا هیچ مطالعه‌ای در تاریخ تمدن نداشته، درمی‌یابد که کل «غرب»، در واقع فرهنگسرایی است که در آن غرفه‌هایی برای ارایه بهترین محصولات فرهنگی، تجاری، صنعتی و مدنی به صورت رایگان به هر بازدید‌کننده‌ای تقدیم می‌شود. موضوع بسیار جالب این‌است که نویسنده در پیشگفتار اظهار می‌دارد که تحت فشار ناشر مجبور شده است از ذکر منابع، مراجع و مآخذ کتاب صرف‌نظر کند….»
 
نگارنده در این یادداشت به این انتقادات نیز پرداخته است:
– بررسی مسیر تکامل جامعه اروپایی از بعد اقتصادی- اجتماعی در کتاب، ناچیز و تقریبا هیچ است.
 
– چشم‌پوشی از موضع‌گیری لوتر و رویدادهای دلخراشی که او در آنها نقش بارز داشت، در اندازه‌های یک استاد علوم سیاسی نیست.
 
– در تمام کتاب شما به لغت «امپریالیسم» برنمی‌خورید. این مرحله از رشد سرمایه‌داری کاملا مغفول مانده است.

– شاید مدارک مهمی در آرشیو شخصی ایشان مفقود شده یا بخشی از خاطرات ایشان محو شده باشد. مردم به‌یاد می‌آورند عصر روز ۲۶ دی ۱۳۵۷را که وقتی تیتر درشت «شاه رفت» را دیدند، یک‌صدا فریاد زدند: «بعد از شاه/ نوبتِ / امریکاست!»
 
 
دیگر عناوین برگزیده «اعتماد» امروز:
 حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رییس‌جمهور: پیش از انقلاب در منزل شهید مطهری جلساتی برقرار بود؛ حتما آن ایام و آن جلسات خاطر برخی دوستان هست و آن قاب «این تذهبون» که در اتاق خویش نصب کرده بودند. این روزها باید بیش از همه یاد شهید مطهری را زنده نگه داشت و خاطره آن قابی که در اتاق خویش نصب کرده بود که: «این تذهبون.»
 
 
مجید انصاری، معاون حقوقی رییس‌جمهور: جلوگیری از سخنرانی منطق جاهلیت است و جامعه اسلامی این قبیل حرکات و رفتارها را نمی‌پذیرد./ دفاع از آزادی بیان روشنفکری نیست بلکه شیوه پیامبر اعظم(ص) و دفاع از عدالت است و همه موظف هستیم در رفتار فردی، اجتماعی و حتی خانوادگی در هر جایگاهی که قرار داریم به حلم، بردباری و استقامت پیامبر(ص) اقتدا کنیم.
 
 
«فرهنگ امروز» منتشر شد/ پرونده اندیشه این شماره فرهنگ امروز به اندیشه سیاسی توماس هابز اختصاص دارد. پرونده‌ای که با توجه به سه کتاب لویاتان، بهیموت و شهروند در پی یافتن این پرسش است: توجه دوباره به اندیشه سیاسی هابز تحت تاثیر چه شرایطی رخ می‌دهد؟

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.