«جایزه کتاب سال» نا کارآمد است!

سیدعلی‌رضا واسعی

جایزه کتاب سال، پیام تلخ سستی پژوهش‌ها و ضعف فعالیت‌های علمی در ایران است، چنان که برون‌دادهای آن نشان از ناکارآمدی جدی این نهاد دارد.

در ادبیات داستانی ما جریان پادشاه ساده‌لوح و خیاط فریب‌کار و کودک حق‌گو آن قدر رایج است که نیازی به بازتعریف ندارد؛ خیاطی که برای پوشاندن ناتوانی خویش، ادعا کرد آنان که حلال زاده‌اند، لباس پادشاه را می‌بینند و هر که حرام‌زاده است آن را نمی‌بینند. مردم و پادشاه که چیزی از پوشش نمی‌دیدند، از ترس حرام‌زاده خوانده شدن، به تعریف از کار خیاط پرداختند تا چنین بنایند که حلال‌زاده اند، اما کودکی زبان به حقیقت گشود و برهنگی پادشاه را بر زبان آورد، آن گاه همگان چنین کردند. داستان جایزه کتاب سال از همین مقوله است و جرأت اظهار نظر را از ترس متهم شدن به بی‌سوادی از آدمی می‌ستاند. البته پیشاپیش از یکایک دست اندرکاران و برندگان این نهاد پوزش می‌خواهم و توفیقشان را از خداوند بزرگ طلب می‌کنم، ولی سکوت در مقابل چنین جریانی را پسندیده نمی‌دانم.

جایزه کتاب سال که امسال سی و یکمین دوره خود را پشت سر گذاشت، به گفته معاون محترم فرهنگی وزارت ارشاد، به منظور تقدیر دولت و ملت از آفرینندگان آثار فاخر مکتوب، دیده‌بانی عرصه مکتوب و یافتن فرصت بررسی و انتخاب تحلیلی از رخدادهای این حوزه و نیز شناخت آثار برتر الگوها و معرفی آن‌ها با ترازهای معیار برگزار می‌شود، طبعا دو فایده مهم را در بردارد: ۱- تشویق و ترغیب اهل قلم و محققان به تلاش بیشتر برای رسیدن به این جایگاه فاخر، ۲- الگوگیری از آثار برگزیده برای کسانی که در حوزه مربوطه می‌کوشند، اما آیا فعالیت‌های صورت گرفته در راستای اهداف پیش گفته حرکت می‌کند یا چنین آثاری بر آن بار است؟ با تأسف باید گفت چنین نیست و هیچ ارزیابی‌ای هم با گذشت بیش از سی سال از آن صورت نمی‌گیرد، هر چند دبیر محترم این نهاد در مراسم سال جاری، ضمن بیان کاهش هشتاد درصدی آثار ارسال شده نسبت به سال گذشته از لزوم تجدید نظر در آیین‌نامه آن سخن گفت، اما نگاهی به چند کتاب (۵ کتاب) برگزیده شده در این سال، از فاجعه‌ای علمی پرده برمی‌دارد که با همه شعارهایی که مسئولان امر در خصوص تولید علم داده و می‌دهند در تناقض اساسی است. بنده از علوم پزشکی و زیست شناسی چندان سر در نمی‌آورم، البته این را می‌دانم که سوگمندانه از چهار کتابی که در این حوزه‌ها به عنوان برگزیده معرفی شدند تا پدیدآورندگانشان مورد تشویق قرار گیرند، دو کتاب حوزه علوم پزشکی، ترجمه‌ای از کار دیگران است و حتی یکی از آن دو ترجمه‌ای از ترجمه! و این چه افتخاری برای ایران است که کتاب سالش ترجمه‌ای از متن ترجمه شده کهن باشد بر صاحب این قلم هم چنان پوشیده است، اما آن چه در حوزه علوم انسانی برگزیده شد، دردناک‌تر است؛ تصحیح کتاب التعلیقات ابن سینا! با پوزش از برگزیده محترم و تبریک به ایشان، باید گفت این که کتاب التعلیقات کم‌حجم فلسفی، آیا پس از تصحیح خوب دکترعبدالرحمن بدوی و انتشار منقح آن در بیروت که بر پایه بیش از ده نسخه مختلف صورت گرفته بود، نیاز به باز تصحیح داشته یا نه و این که چنین کتابی که عملا محتوایی غیر از آن چه بوعلی در کتاب المباحثات خویش آورده و آن کتاب نیز هم در بیروت، توسط عبدالرحمن بدوی و هم در ایران توسط محققی باز نشر یافته حرف جدیدی را برای مخاطبان دارد یا نه و اساسا چرا به جای نظریه‌پردازی و تولید علم، به اصلاح، تصحیح، باز تصحیح، تعلیق، بازنشر، تلخیص، ترجمه، باز ترجمه و … روی می‌شود که نشان از انحطاط علمی در یک جامعه است، بماند و پاسخ آن را در جای دیگر باید جستجو کرد، ولی این که گروهی از داوران طی مراحلی چند گانه و با صرف وقت بسیار، از میان هفده هزار و دویست و هجده کتاب، ۱۵۳ کتاب را به مرحله دوم و از میان آن‌ها، این کتاب غیر تألیفی، غیر ترجمه‌ای و غیر روزآمد را برگزینند، مایه شگفتی است! این که چنین کتاب مصححی چه مشکل جدیدی از کار متفکران ما می‌گشاید و چه دانش جدیدی را برای دانشمندان ما به ارمغان می‌آورد که دست اندرکاران محترم جایزه کتاب سال به گزینش آن دست زدند، پرسشی سخت آزارنده است. آیا هیچ کتاب تألیفی و نظریه‌محور در میان هزاران کتاب ارسالی وجود نداشته است؟

آیا تاکنون اندیشیده شده است که چرا برگزیده‌های کتاب سال، در هیچ رشته‌ای الگو نشده و حتی مورد ارجاع نویسند گان قرار نگرفته یا در هیچ سطحی کتاب درسی نشده‌اند؟ بیاییم اندکی در کار تجدید نظر کنیم تا از اتلاف عمر و سرمایه ملی بکاهیم و برای کارآمد سازی این نهاد که می‌تواند برای علم و عالم مفید باشد، بکوشیم.

جایزه کتاب سال، پیام تلخ سستی پژوهش‌ها و ضعف فعالیت‌های علمی در ایران است، چنان که برون‌دادهای آن نشان از ناکارآمدی جدی این نهاد دارد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.