ترسیم جهان ایرانی

به پایان رسیدن مجموعه تاریخ جامع ایران می‌تواند خبر بسیار خوبی برای محققان و علاقه‌مندان تاریخ باشد. مجموعه‌ای 16 جلدی که سراسر تاریخ ایران را از ابتدا تاریخ دوره قاجار در بر می‌گیرد. انتشار چنین مجموعه‌ای می‌تواند تحوّلی در عرصه تاریخ‌نگاری ایرانی به شمار آید. در این زمینه با دکتر سید صادق سجادی، سرویراستار این مجموعه (و معاونت پژوهشی و ریاست بخش تاریخ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی) گفت‌وگویی انجام دادیم. ایشان در این گفت‌وگو از ضرورت تدوین چنین اثری و اهمیت نشان دادن قلمرو جهان فرهنگی ایران سخن گفتند.

 

 

* مطابق آنچه اعلام شده، یکی از طرح‏‌های بزرگ مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی به نام تاریخ جامع ایران امسال منتشر خواهد شد. درباره این اثر بیشتر توضیح دهید. چطور شد به فکر انجام چنین کاری افتادید؟

 

تاریخ جامع ایران مجموعه‏‌ای است مشتمل برتاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران از دوران باستان تا انقراض قاجار. در حقیقت مفهوم عام تاریخ در این مجموعه موردنظر بوده است. فکر تدوین تاریخ ایران تا اندازه‏‌ای قدیمی است. در اوایل قرن بیستم عده‏‌ای از محققان ایرانی مانند عباس اقبال آشتیانی، علامه قزوینی، ذکاءالملک فروغی، مشیرالدوله پیرنیا و سیدحسن تقی‏‌زاده به فکر گردآوری تاریخ ایران افتادند. هرکدام آثاری منتشر کردند اما ماموریت‏‌های سیاسی و اشتغالات علمی آقایان مانع از آن شد که مجموعه جامعی درباره تاریخ ایران پدید آورند. در سال ۱۳۸۱شمسی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی چنین طرحی را در دستور کار خود قرار داد. سرویراستاری دوره پیش از اسلام بر عهده دکتر حسن رضایی‌ باغ‏بیدی و سپس دکتر محمود جعفری‌ دهقی و دوره پس از اسلام بر عهده من قرار گرفت. به تدریج با پیگیری‏‌های زیاد و پشت‌سر گذاشتن مشکلات فراوان و پس از گذشت قریب به ۱۰سال، تالیف و تدوین مجلدات این مجموعه بزرگ رو به اتمام است. یعنی بخش اسلامی کاملاً آماده است و آخرین مراحل صفحه‌آرایی و استخراج فهارس را سپری می‌کند. بخش پیش از اسلام در دست ویرایش نهایی است و ان‌شاءالله به زودی آماده می‌شود و قویاً امیدواریم امسال چاپ شود. البته باید تصریح کنم که در چاپ‏های بعدی بیش از پیش تکمیل و تهذیب خواهد شد.

 

* اما تاریخ ایران کمبریج به‏ صورت نسبتاً منسجم، تاریخ ایران را گردآوری کرده است. مجموعه تاریخ جامع ایران چه تفاوت‏‌ها و مزیت‏‌هایی بر تاریخ ایران کمبریج دارد؟

 

تاریخ جامع ایران حوزه بسیار وسیعی را دربرمی‏‌گیرد. تاریخ کمبریج با اینکه اثری محققانه و معتبر است، اما به تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران، به معنای مورد نظر ما نپرداخته؛ درحالی که در تاریخ جامع ایران، ما نگاهی عام و فراگیر به وجوه مختلف تاریخ فرهنگی و اجتماعی هم داشته‌ایم. مثلاً مباحثی به تاریخ طب و ریاضیات و فلسفه و ادبیات و انواع هنر‌ها مانند جواهرسازی، منبت‏کاری، شیشه‏‌گری، تاریخ سینما، نمایش‏‌های مردمی و نیز در تاریخ اجتماعی فصولی به روستانشینی و شهرنشینی اختصاص داده‏‌ایم. ضمن اینکه رویکرد ما به تاریخ ایران هم با آنچه در تاریخ ایران کمبریج آمده، متفاوت است. نگاه ما در تاریخ جامع تا حد بسیاری ایران فرهنگی بوده است، نه ایران سیاسی. به همین سبب به زبان و ادبیات افغانستان و تاجیکستان هم پرداخته‏‌ایم. البته این نگاه را در تاریخ سیاسی هم داشته‏‌ایم. بسیاری از سلسله‏‌هایی که در تاریخ جامع آمده، در ایران سیاسی امروز نیستند یا قسمت مهمی از قلمروشان خارج از ایران سیاسی امروز بوده است. مثلا قلمرو سلسله‏‌های محلی قفقاز مانند شدادیان، گرجستان امروز است، اما جزو ایران فرهنگی و ایران سیاسی روزگار قدیم به‏‌ شمار می‌‏رفته است. یا مثلاً سده‏‏های نخستین اسلام را بیشتر از جهت استیلای فرهنگی ایران بر دستگاه خلافت و حکومت‏های عربی بررسی کرده‏ایم. در دوره‏های دیگر نیز ضمن اینکه از دیدگاه‏های افراطی اجتناب کرده‏ایم، کوشیده‏‌ایم نشان دهیم قلمرو سیاسی ایران در بعضی ادوار با قلمرو فرهنگی یکی بوده و در بعضی ادوار با کوچک‌تر شدن قلمرو سیاسی، قلمرو فرهنگی پابرجا مانده یا حتی بزرگ‌تر هم شده است؛ مثلاً وقتی در باب زبان فارسی در بوسنیا یا شبه‌قاره هند صحبت می‌‏کنیم، این سرزمین‏‌ها هیچ‌گاه در قلمرو ایران سیاسی نبوده‏‌اند، اما در زمره جهان ایرانی محسوب می‌‏شوند. به همین قیاس به موضوعات دیگری در تاریخ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته شده است.

 

* با توجه به اینکه بسیاری از سلسله‏‌های حاکم بر ایران پس از اسلام تبار ایرانی نداشتند، چگونه جهان ایرانی چنین گستره‏ای یافته است؟

 

مثالی بزنم. سلجوقیان بزرگ قلمرویی بس پهناور داشتند. غیر از آنها، جانشینانشان که هریک در گوشه‏‌ای از آن قلمرو بزرگ به حکومت پرداختند، در حقیقت ناقلان فرهنگ ایرانی هم بوده‏‌اند؛ زیرا سازمان‏‌های سیاسی حکومت‏‌های ترک و بعداً مغول در ایران صرفاً ایرانی بود. هیچ تردیدی نیست که نه تنها در قسمتی از دوران و قلمرو خلافت اموی و همه عصر عباسی، بلکه در تمام دوران استیلای سلسله‏‌های ترک بر ایران، دستگاه‏‌های سیاسی، اداری و فرهنگی آنها ایرانی بود. بعضی از همین‏‌ها جهان ایرانی را توسعه دادند و به خارج از قلمرو سیاسی ایران بردند. چنان‌که بزرگ‌ترین مشوقان زبان و ادب فارسی در دوره مغول، سلاطین سلجوقی روم یا آسیای صغیر بودند. زیرا بر اثر هجوم مغولان بسیاری از علما و ادیبان به سرزمین‏‌های غربی آمدند و آسیای صغیر به مهد زبان و ادب فارسی تبدیل شد. یا مثلاً سلسله کرد‌نژاد ایوبیان از وابستگان سلجوقیان چون بر سوریه و مصر مسلط شدند، قسمت بزرگی از فرهنگ سیاسی ایران را وارد مصر کردند و بخش بزرگی از واژه‏‌های اداری و سیاسی مصر از این دوره به بعد فارسی یا ترکیبی از فارسی- عربی- ترکی شد. خود من یک وقت دسته‌‏ای از این کلمات را از متون عربی بیرون کشیدم و در نامه فرهنگستان و مجله معارف طی چند شماره چاپ کردم و نشان دادم که بخش اعظم اصطلاحات مدنی، سیاسی و نظامی مصر و شام در عصر ایوبی فارسی بوده است. بنابراین دنیای فرهنگی ایران یا جهان ایرانی غیر از دنیای سیاسی و جغرافیای سیاسی آن است.

 

* درواقع شما در این مجموعه برآن بوده‏اید که ایران فرهنگی را بشناسانید؟

 

درست است. یکی از انگیزه‏‌های اصلی تدوین تاریخ جامع ایران همین بوده است که دنیای فرهنگی یا جهان ایرانی را نشان دهیم. البته دلایل دیگری هم بوده است؛ مثلا فقدان تاریخی مفصل و جامع درباره ابواب مختلف سیاست و فرهنگ و اجتماع در ایران، به خصوص در دنیای جدید با بعضی اتفاقات سیاسی و اجتماعی، بعضی تنگنا‌ها و حتی برخی تحریک‏‌های ‏سیاسی در اطراف مرزهای امروز جغرافیایی ایران برای تدوین یک اثر جامع انگیزه بیشتری ایجاد می‌‏کند. تمامیت ارضی ایران هیچ‌گاه موضوعی نبوده که مردم ایران به سادگی از کنارش عبور کنند و یکی از اهداف ما در تدوین تاریخ جامع ایران نشان دادن قلمرو واقعی سیاسی و فرهنگی ایران طی اعصار بوده است.

 

* همان‌طور که می‌‏دانیم، تعدادی از کشورهای دور و نزدیک به مصادره بسیاری از میراث فرهنگی و تاریخی سرزمین ایران کوشیده‏‌اند و البته از تعدد اقوام ایرانی نیز به‏‌عنوان ابزاری در این راه مدد گرفته‏‌اند. به نظر شما انتشار چنین مجموعه‌‏ای چه تاثیری می‌‏تواند در این زمینه داشته باشد؟

 

همان‌طور که می‌‏دانید، در نقاط مختلف ایران اقوام گوناگون با زبان‏‌ها و گویش‏‌های متعدد زندگی می‌‏کنند؛ اما همه اینها ایرانی‏‌اند. در اینجا جای بحث درباره وجوه مشترکی که هویت ایرانی آنها را تعریف می‌‏کند نیست، اما اجمالاً مراد ما از ایرانی در تاریخ جامع و خود قید ایران در عنوان این اثر، مجموعه اقوامی است که دنیای ایرانی را فارغ از اختلاط نژادی و قومی یا تحولاتی که در زبان مردم بعضی نقاط ایران مانند آذربایجان ایجاد شده است، تشکیل می‌‏دهد. کوشش‏‌هایی که مخصوصا در نیم‌قرن اخیر در خارج از ایران برای مصادره (هرچند این تعبیری ژورنالیستی است) تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران آغاز شده، اهمیت تدوین مجموعه‏‌های بزرگی مثل این اثر را بیش از پیش آشکار می‌‏کند. برای مثال در این مرکز تدوین دانشنامه‏‌ای دیگر به تصویب رسیده است زیر عنوان دانشنامه خلیج‌فارس. در آنجا نیز یکی از دلایل و انگیزه‏‌های ما فشارهای خارجی جهت جدا کردن مادی و معنوی سرزمین‏‌های ایرانی از یکدیگر بوده است. تحقیق عمیق در تاریخ ایران به معنای عام هدف ما را در اثبات هویت ایرانی این سرزمین‏‌ها تأمین می‌کند. به عبارت دیگر یکی از انگیزه‏‌های تصنیف و تالیف مجموعه تاریخ جامع ایران آن بوده است که از بُعد فرهنگی و با ابزار فرهنگی نشان دهیم که دنیای ایرانی بسیار بزرگ‌تر از جغرافیای سیاسی ایران است و جهان ایرانی غیر از جغرافیای سیاسی امروز است. بسیاری از سرزمین‏‌هایی که امروز جزو قلمرو کشورهای دیگرند و عمر برخی از آنها از نیم‌قرن هم تجاوز نمی‌‏کند، اصلاً و اصالتاً نه تنها جزء جهان ایرانی‏‌اند، بلکه جغرافیای سیاسی آنها هم جزء جغرافیای ایران بوده است. بسیاری از امیرنشین‏‌های جزایر خلیج‌فارس، یا کشوری که مطلقا به غلط به آذربایجان موسوم شده است، قسمت اعظم سرزمین‏‌های قفقاز و اطراف جیحون و دریای مازندران همواره جزو قلمرو ایران بوده‏‌اند و بسیار فرا‌تر از آن همواره جزو جهان ایرانی بوده‏ و هنوز هم هستند. این سخن هرگز جای تردید ندارد. همه کسانی که مخالف این دعوی‏‌اند، دلایل و مستنداتشان را، مشروط بر آنکه واقعاً مستند باشد نه مجعول، منتشر کنند و در این زمینه با هیچ‌کس تعارفی نداریم. منتها جار و جنجال سیاسی به راه نمی‌‏اندازیم، کار علمی می‌‏کنیم. یکی از این راه‏‌ها تدوین مجموعه‏‌های دقیق، مستند و محققانه‏‌ای مانند تاریخ جامع ایران است که حوزه فرهنگی و سیاسی ایران را از پیش از اسلام تا امروز نشان می‌‏دهد.

 

* شما در جایی گفته بودید این اثر جهانی است. کدام ویژگی‏‌های این اثر به آن ابعاد جهانی می‌‏بخشد؟

 

در این موضع، مراد ما از جهانی آن است که اولاً این مجموعه اثری کاملاً تحقیقی است که نویسندگانش فقط ایرانی نیستند و بسیاری محققان اروپایی، آمریکایی، ترک، تاجیک، ازبک و افغان در تحقیق و تألیف آن مشارکت داشته‌اند؛ و ثانیاً اینکه پس از چاپ این اثر، محققان ایران‌شناس در هرجای جهان اهمیت و سندیت آن را تشخیص خواهند داد و در هر تحقیقی درباره تاریخ ایران بی‏نیاز از مراجعه به این اثر نخواهند بود. به عبارت دیگر انتظار می‌رود این مجموعه از مراجع درجه اول در تحقیقات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران محسوب شود.

 

* زبان فارسی این مجموعه مانعی برای آنچه بیان کردید به شمار نمی‌‏آید؟

 

 خیر، زبان فارسی محدودیت چندانی ایجاد نمی‌‏کند زیرا کسانی که درباره تاریخ و فرهنگ ایران یا اسلام کار می‌‏کنند، معمولاً زبان فارسی می‌‏دانند و از متون فارسی استفاده می‌‏کنند. با این‌حال اگر مقدمات مورد نظر تهیه شود، این اثر را به زبان انگلیسی نیز ترجمه خواهیم کرد.

 

* این اثر در عرصه عمومی جامعه چه تأثیراتی خواهد داشت؟

 

پاسخ قسمتی از این پرسش بر می‏گردد به آنچه در آغاز همین مصاحبه گفتم. ببینید، تاکنون هیچ اثر جامعی که سراسر یا بخش اعظم ابعاد و جلوه‏‌های تاریخ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران را در برگیرد و آن را یکجا در اختیار محققان یا علاقه‌مندان به تاریخ ایران قرار دهد، وجود نداشت. البته تاریخ ایران کمبریج تا حدی این کاستی را جبران می‌‏کند، ولی همان‌طور که گفتم، فاقد خیلی از جنبه‏‌ها و جلوه‏‌های تاریخ ایران است. تاریخ جامع ایران می‌‏تواند تصویری یکجا و نسبتاً کامل از تاریخ این سرزمین، از قدیم‏‌ترین ایام تا اوایل قرن بیستم میلادی که به‌گمان من جریانی پیوسته است، به دست دهد و این خود یقیناً منشأ اثر خواهد بود؛ چه برای محققان که آن را دستمایه تحقیقات عمیق‏‌تر و گسترده‏‌تر قرار دهند، چه برای علاقه‌مندان به تاریخ ایران که به این وسیله سطح علم و اطلاع آنها از سرزمینشان بسیار افزایش خواهد یافت. این اثر نشان خواهد داد که ایرانیان همواره اقوامی فرهنگ‏ساز و تمدن‏گرا بوده‏اند و برخلاف بسیاری از کشور‌ها و اقوامی که امروز دعوی پیشینه دراز تاریخی و سیاسی دارند، از تاریخی کهن و واقعی برخوردارند و کمتر متأثر از دیگران بوده‏‌اند و اگر تاثیر پذیرفته‏‌اند، آن تأثیرات را هم جامعه ایرانی پوشانده‏‌اند، و اگر مورد هجوم قرار گرفته‏‌اند، مهاجمان را هم ایرانی و حامی فرهنگ و تمدن خود کرده‌اند. بنابراین حداقل فایده این اثر به‏‌خصوص برای کسانی که اطلاع چندانی از تاریخ ایران ندارند، دریافتن این نکته خواهد بود که اقوام ایرانی و این سرزمین در پهنه فرهنگ جهانی چه نقش بزرگی بر عهده داشته‏‌اند.

 

* همان‌طور که اشاره کردید، از امتیازات این اثر برخلاف تاریخ‏هایی که پیش‏‌تر نوشته شده، توجه اساسی به تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران است. آیا می‌‏شود گفت این اثر می‌‏تواند جامعه را به سمت خود‌شناسی فرهنگی سوق دهد که آن نیز پلی باشد برای تقویت هویت ملی؟

 

البته. از دلایل و اسباب تألیف چنین مجموعه‏‌ای نشان دادن هویت ملی است. به عبارت دیگر کوشیده‏‌ایم نشان دهیم هویت ملی ما ایرانیان بر کدام پایه‏‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی استوار شده است و چرا جهان ایرانی از مصادیق هویت ایرانی است و چگونه همه اقوام ساکن در این سرزمین در اصول فرهنگی و اجتماعی و غالباً در پهنه سیاسی عمیقاً مشترک‏اند؛ گرچه ‌گاه به سبب تحولات سیاسی و مهاجرت از این سو به آن سوی زبان ناحیه‏‌ا‌ی تغییر کرده است. مثلاً در روزگار استیلای غز‌ها و ترکمن‏‌ها بر غرب ایران زبان مردمان این نواحی به‏‌ تدریج به زبان ترکی تبدیل شده است، یا نزدیکی سرزمین‏‌های جنوب ایران به شبه‏ جزیره عربستان و روابط دیرینه تنگاتنگ و اجتناب‏ناپذیر اقتصادی و سیاسی ایرانیان با اقوام عرب سبب مهاجرت‏‌هایی از هر دو سوی شده و زبان عربی را در بعضی نقاط جنوب ایران در تداول عامه به زبان دوم تبدیل کرده است. این‌ها هیچ‌یک مانع از آن نیست که همه این مردمان را ایرانی و جزو جهان ایرانی بدانیم. از سوی دیگر باید گفت هدف از آثار تحقیقی که در این مرکز منتشر می‌‏شود، گسترش دانایی عمومی است؛ یعنی گسترش خودآگاهی انسان ایرانی و ارتقای سطح علم و اطلاع او نسبت به خود، اجداد و سرزمینش. درست است که تاریخ جامع ایران مجموعه‏‌ای محققانه و سرشار از ارجاعات به متون قدیم و جدید است، اما همه خوانندگان از این راه با تاریخ ایران در یک ظرف و نه به صورت پراکنده آشنا می‌‏شوند. یکی از مقاصد تاریخ جامع هم همین پیوستگی تاریخ ایران بوده ‏است.

 

* با توجه به پیچیدگی‏های تاریخ ایران و حکومت‏‌های مقارن فراوان چگونه پیوستگی ادوار مختلف تاریخ را حفظ کرده‏‌اید؟

 

دوره‏‌های تاریخی ایران را نمی‌‏توان مطلقاً جدا از هم در نظر گرفت. یکی از فواید تاریخ جامع آن است که تاریخ ایران را به‏‌ طور پیوسته ارائه می‌‏کند؛ یعنی حلقه‏‌های پیوند میان ادوار تاریخی ایران را نشان می‌دهد. به همین دلیل تدوین و تبویب چنین اثری کاری بس دشوار بوده است.

 

در آثار دیگری که نویسندگانی همچون لین پل، زامباور، باسورث، خلیل ادهم یا بارتولد نگاشته‏اند، اختلاف بسیاری در تبویب سلسله‏‌های مختلف و مقارن وجود دارد؛ مثلاً پس از خلافت، سلسله‏‌های مستقل و نیمه‌مستقل را باید یا از نظر جغرافیایی تقسیم کنند یا زمانی، که بر هر کدام خرده‏‌هایی می‌‏توان گرفت. مثلاً همزمان با حکومت سامانیان در شرق ایران، آل‏بویه نیز در غرب و برخی حکّام محلی در هرموز حکومت داشته‏‌اند. چیدمان اینها به‏ گونه‏‌ای که پیوستگی تاریخی حفظ شود، نگاه و تحلیل تاریخی می‌‏خواهد. مثلاً ما از شرق شروع کرده‏ایم و به ترتیب به دولت‏‌های شمالی، غربی، مرکزی و جنوبی پرداخته‏‌ایم. این یک راه است که پشت آن هم فکری وجود دارد.

 

* با این توصیف هر مقطع تاریخی قطعه‏ای از قطعات پازلی است که باید آنها را با یک متد خاص چید.

 

بله یکی از کارهای مورّخ همین است که سعی کند اجزای تاریخ را به‏ طور منطقی کنار هم بچیند. نگاه تاریخی و روش در این میان بسیار اهمیت می‌‏یابد. بالاخره وضعیت ایران هم در مقایسه با دیگر سرزمین‏‌ها متفاوت بوده است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی خود حتی در زمان حکومت‏‌های قدرتمند نیز حکّام محلی نیمه‌مستقل و‌گاه عملاً مستقل داشته است. ما کوشیده‏‌ایم در این اثر تا حد بسیاری از پس دشواری ایجاد پیوند تاریخی میان دولت‏‌ها و سلسله‏‌ها برآییم و این کار ساده‌ای نبوده است.

 

* آیا نویسندگان متعدد شما این کار را توانسته‏‌اند به خوبی انجام دهند؟

 

نه این کار نویسنده‏‌ها نبوده، این کار سرویراستار بوده و خود من این کار را انجام داده‏‌ام؛ یعنی این مقاله‏‌ها را به شکلی محسوس و نامحسوس به هم پیوند داده‏‌ام. فصل‏‌ها کاملاً از هم جداست، اما وقتی شروع به خواندن کنید، متوجه می‌‏شوید فضایی از دوره‏‌ای که به هریک از دوره‏‌ها منجر شده، ترسیم شده است. این‌‌ همان حلقه است که پیوند ذهنی شما را با دوره قبل برقرار می‌‏کند و شما را برای ورود به این عرصه آماده می‌‏کند. به عبارت دیگر کوشیده‏‌ام ارتباط منطقی میان سلسله‏‌های متوالی یا متقارن یا حتی اعضای یک سلسله برقرار کنم.

 

* برای انتخاب مؤلفان مقاله‏‌های این مجموعه چه ویژگی‏‌هایی مدنظر شما بوده است؟

 

تعداد نویسندگان ما فقط در بخش ایران اسلامی ۹۲نفر بوده است. می‌‏دانید کار کردن با ۹۲نفر در یک طرح تحقیقاتی کاری بس دشوار است. معیار اصلی ما در انتخاب این افراد آن بوده که پیش‏‌تر درباره موضوع موردنظر اثری مستقل، اعم از کتاب یا مقاله داشته باشند. اما به دلایل مختلف در همه موارد چنین نبوده است؛ ولی می‌‏دانیم که همه یا اکثریت غالب نویسندگان این مجموعه درباره آنچه به آنها محوّل شده است، مطالعه داشته‏‌اند. به همین دلیل شما در کنار چهره‏‌های سر‌شناس، چهره‏‌های جوان و گمنام هم می‌‏بینید که مقالاتشان مورد تأیید قرار گرفته است. البته گاهی مقاله‏‌ها نقایص متعددی از جهات مختلف داشتند و من خود به عنوان سرویراستار آنها را تهذیب و تکمیل کرده‏‌ام.

 

* با توجه به شمار بالای نویسندگان و نیز گستردگی مطالب، آیا توانسته‏‌اید بی‏طرفی را در نگارش تاریخ حفظ کنید؟

‌‌نهایت سعی ما این بوده است. نمی‌‏دانم چقدر موفق شده‏‌ایم. این را باید محققان و خوانندگان کتاب بگویند. ولی سعی کرده‏ام این‌طور باشد چون برای مورّخ چنین مأموریتی قائلم. هرچند بی‏‌طرفی مطلق نیز محال است. سرانجام آنکه من شخصاً اعلام می‌‏کنم از هر نقدی درباره این اثر استقبال می‌‏کنم. کتاب تحقیقی باید مورد نقد قرار گیرد؛ به‌خصوص نقدهای عالمانه دقیق و مستند که گوشزد کنند چه چیزهایی از قلم افتاده یا چه چیزهایی احتمالاً نادرست است. این نقد‌ها برای من و نویسندگان یقیناً مغتنم خواهد بود.

(نقل از نشریه همشهری ماه، شماره 111، شهریورماه 1392)

 
به پایان رسیدن مجموعه تاریخ جامع ایران می‌تواند خبر بسیار خوبی برای محققان و علاقه‌مندان تاریخ باشد. مجموعه‌ای 16 جلدی که سراسر تاریخ ایران را از ابتدا تاریخ دوره قاجار در بر می‌گیرد. انتشار چنین مجموعه‌ای می‌تواند تحوّلی در عرصه تاریخ‌نگاری ایرانی به شمار آید. در این زمینه با دکتر سید صادق سجادی، سرویراستار این مجموعه (و معاونت پژوهشی و ریاست بخش تاریخ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی) گفت‌وگویی انجام دادیم. ایشان در این گفت‌وگو از ضرورت تدوین چنین اثری و اهمیت نشان دادن قلمرو جهان فرهنگی ایران سخن گفتند.

ضرورت‌های تدوین تاریخ جامع ایران در گفت‌وگو با دکتر سید صادق سجادی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.