تأملی در کتاب زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش

سینا ساداتی

زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش یکی از مهمترین آثار نوشته شده توسط فاطمه مرنیسی است. این کتاب در ایران نیز منتشر شد. در سال 1380 توسط ملیحه مغازه‌ای. مواضع این کتاب به گونه‌ای بود که به سرعت جمع آوری شده و اجازه انتشار مجدد آن صادر نشد.

مرنیسی در این کتاب کوشیده بود تا با ارجاع به تاریخ صدر اسلام، نشان دهد که پیامبر (ص) بر آن بوده تا میان زن و مرد برابری ایجاد کند. حقوق زنان را به تمامه پاس دارد و همپای با مردان در عرصه اجتماعی مورد قبول و پذیرش قرار دهد. مرنیسی در این کتاب تأکید کرده که آنچه سبب شده تا زنان در کشورهای اسلامی از حقوق خود محروم شوند، منافع اقتصادی و سیاسی نخبگان و مردان جامعه است نه دستوردهای دینی و مذهبی.

مرنیسی در مقدمه کتاب گفته است که بر اساس اسناد و مدارک تاریخی بسیار، زنان در مدینه پیامبر (ص) از بردگی و خشونت نجات یافتند و خواستار اعطای حق مشارکت برابر در جامعه بودند. همچنین هزاران نفر از زنان از اشرافیت قبیله‌ای مکه گریختند و به مدینه رفتند، چرا که اسلام برابری و احترام را برای همه زن و مرد تضمین کرده بود. در دورانی که پیامبر (ص) رهبر سیاسی مسلمانان در مدینه بود، هر زنی که به این شهر وارد می‌شد از تمامی حقوق و امتیازات یک شهروند به عنوان صحابی یعنی یار و همراه پیامبر برخوردار بود.

نویسنده حتی به این نکته تأکید دارد که این یک افتخار برای مسلمانان است که در زبان عربی کلمه صحبیه، مؤنث صحابی وجود دارد. به این معنی که زنان از حق عضویت در شوراهای امت اسلامی برخوردار بودند. آن‌ها می‌توانستند آزادانه با پیامبر (ص) به عنوان رهبر مسلمانان سخن بگویند، با مردان بحث کنند، برای نیل به سعادت بکوشند و در راه امور نظامی و سیاسی شرکت جویند. مرنیسی در این کتاب انگشت تاکید را بر این موضوع می‌گذارد که در اسناد تاریخی و جزئیات زندگی پیامبر (ص)، به این نکته می‌رسیم که زنان دوشادوش مردان، جامعه اسلامی را بنا نهادند.

مرنیسی در این کتاب سعی دارد تا برخی از تصویرها از اولین شهر اسلامی در اولین سال هجرت پیامبر را مورد بازخوانی قرار دهد. کتاب با ذکر شواهدی نشان می‌دهد که سران مکه از اینکه زنان برده و اشراف دوشادوش یکدیگر به مذهبی می‌گرویدند به وحشت افتادند. زیرا پیامبر (ص) از مسائلی سخن گفت که برای طبقه قدرتمند مکه خطرناک بود. مسائلی چون برابری حقوق افراد و احترام به یکدیگر.

مرنیسی در این کتاب، نقد خود را به جوامع اسلامی معطوف می‌کند که تصویری ناصواب از دین ارائه کرده‌اند. در حالی که در رجوع به متون دینی، می‌توان به حقوق بالای زنان حکم کرد. وی معتقد است که گِره و مشکل اصلی در روش کتابهای فقهی است. این متون انباشته از نگاههای زن ستیز است. وی عنوان می‌کند که پیام برابری پیامبر (ص) حتی امروز هم برای بسیاری از جوامع اسلامی ناشناخته است. به همین دلیل برخی مدعی‌اند که این عقائد وارداتی‌اند و این مسأله یکی از بزرگترین معماهای این عصر شده است. مرنیسی اما تأکید می‌کند که وظیفه ما به عنوان مسلمان واقعی، زنده کردن و یادآوری حافظه تاریخی است.

مرنیسی معتقد است که مقاومت برخی از مردان مسلمان این عصر در برابر احقاق حقوق زنان، به قرآن و سنت پیامبر (ص) یا عقاید اسلامی ربطی ندارد. بلکه احقاق حقوق زنان، با منافعِ مردان تلاقی می‌کند. وی عنوان می‌کند که زنان و مردان در قرن معاصر که دارای آگاهی و تجربه تاریخی‌اند، ایمان دارند که اسلام برای رشد و پرورش خودخواهی‌ها و سطحی نگری‌ها نازل نشده است. به رغم فقر و درگیری‌های روزانه تنگدستان و ثروتمندان در سرزمین کویری اعراب، این اسلام بود که برای برابری و تشویق آنان به کسب درجات عالیِ معنوی نازل شد. وی با ذکر شواهدی تاریخی بیان می‌کند که برای نخستین مسلمانان، آزادی به منزله غذا، آب، رؤیاهای شگفت انگیز بود. مرنیسی در این کتاب کوشیده است تا این رؤیا را دوباره زنده کرده و آن را توصیف کند.

توجه مرنیسی در این کتاب، بر روی احادیث و روایاتی است که سویه‌ای زن ستیزانه دارد و برخی از جوامع اسلامی را دچار محدودیتهایی در قبال رفتارهای زنان کرده است. وی عنوان می‌کند که این روایات، در میان مردمان شهر به عنوان امری قطعی و مُسلّم پذیرفته شده و کمتر کسی به دنبال اثبات آن رفته است. وی با ذکر داستانی عنوان می‌کند که از کاسب محله که مانند بیشتر کاسب‌های مراکش نماینده افکار عمومی است پرسیدم آیا زن می‌تواند رهبر مسلمانان باشد؟ او از شدت تعجب فریاد کشید پناه بر خدا. و به رغم روابط دوستانه ما از این حرف یکه خورد؛ طوری که نزدیک بود شش عدد تخم مرغی را که می‌خواستم بخرم به زمین بیندازد. فرد دیگری که معلم مدرسه بود با حدیثی به قول خودش مهم و تعیین کننده مرا محکوم کرد که “آن‌هایی که امورشان را به دست زنان می‌سپارند هرگز سعادتمند نخواهند شد”.

مرنیسی می‌گوید مواجهه با این افراد و نقل مکرر این احادیث در میان مردم، مرا بر آن داشت تا رجوعی دوباره به این احادیث کنم و تاریخ صدر اسلام را دوباره مورد بازخوانی قرار دهم.

مرنیسی می‌کوشد تا این روایات را مورد بررسی قرار دهد. به عنوان نمونه در مواجهه با همین روایت که درباره رهبری سیاسی زنان است به هر نحو ممکن می‌کوشد تا آن را ضعیف بداند. وی برای رد این حدیث، سه دلیل را ذکر می‌کند. اولاً چون ابوبکره (راوی حدیث) قبل از اسلام از فقرا و بردگان بوده و بعد از اسلام آوردن آزاد شده است و با اسلام آوردنش بهره‌های مالی و سیاسی زیادی از اسلام برده است؛ سخنش نمی‌تواند حجت باشد. ثانیاً اینکه فاصله زیادی بین صدور روایت از پیامبر (ص) تا نقل آن توسط ابوبکره وجود دارد. ثالثاً: اصل و نسب ابوبکره معلوم نیست. وی با این سه مورد، ضعف این روایت را نشان می‌دهد و معتقد است که اینگونه از روایات، نمی‌تواند با رویکرد پیامبر اسلام در قبال زن همخوانی داشته باشد.

مرنیسی در خلال مباحث خود، ویژگیهای ممتاز جهان غرب را نیز پیش چشم جهان اسلام قرار می‌دهد و معتقد است که می‌باید این فرهنگ جهانی را الگویی قرار داد و به سمت آن مایل شد. در تعبیری عنوان می‌کند که عامل موفقیت غربِ مدرن، در گریزش از مرگ و شیفتگی‌اش به آینده نهفته است. اما مسلمانان به این دلیل که رنج و دردشان عمیق و ریشه‌ای است، ترجیح می‌دهند قبل از مرگ بمیرند و فقط چند دهه زندگی برایشان کفایت می‌کند. تفاوت ما با غربیان در شیوه برخوردمان با مرگ یا گذشته است. غربیان در آخرین مرحله به مرگ می‌پردازند، اما ما آن را در اولویت می‌نهیم. غربیان گذشته را یک نوع سرگرمی، وقت گذرانی و رهایی از فشار زندگی تلقی می‌کنند. ولی ما اصرار داریم تا از آن یک وظیفه، حرفه و نظریه بسازیم. توسل دائمی ما به نیاکانمان زمان حاضر را برایمان به یک دوره وقفه یا دوره انتظار تبدیل می‌کند که درگیری ما در آن بسیار اندک است.

نقدهایی بر کتاب

خوانش مرنسی از اسلام و منش پیامبر (ص) در صدر اسلام، مورد انتقادهایی نیز واقع شد. رویکرد او به وقایع اسلامی، رویکردی سکولاریستی است. وی رفتارهای پیامبر (ص) را فارغ از دیدگاه عصمت ایشان مورد تحلیل قرار داده است. برخی تعابیر را در خصوص پیامبر (ص) به کار می‌برد که شایسته انسانِ معصوم نیست. به عنوان نمونه، او در تعبیری عنوان می‌کند که: بعضی ازدواج‌های پیامبر برای ملاحظات نظامی و تقویت اتحاد قبایل نو مسلمان صورت گرفت. به عنوان مثال ازدواج او با جویریه بنت الحارث پس از شکست قبیله‌اش در غزوه بنی مصطلق در سال ششم هجری انجام گرفت ولی در موارد دیگر زیبایی زنان عامل اصلی بود… پیامبر در لحظه مرگ دارای نُه همسر بود، ولی فقط با آنهایی همبستری داشت که از آغاز برای او جذابیتی دنیوی داشتند… (زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش، ص 175)

اینگونه تعابیر حتی در مورد انسانهای عادی نیز شایسته و سزاوار نیست. اما مرنیسی آن را در وصف و شأن پیامبر (ص) که دارای عصمت است به کار می‌برد. نمی‌توان پذیرفت که پیامبری که منبع هدایت جهانیان است، بر اساس هواهای نفسانی خود رفتار می‌کرده و بین همسران خود تمایز می‌گذاشته است. اینگونه رویکرد مرنیسی در مواجهه با پیامبر (ص) نمی‌تواند مقبول و پذیرفتنی باشد.

مرنیسی همچنین در ذکر وقایع تاریخی نیز به داستانها و روایاتی استناد می‌کند که چندان حجیت و سندیت متقن و معتبری ندارد. غالب استنادهای او به تاریخ طبری است که آمیخته با صحیح و سقیم است. وی در تعبیری حتی یکی از نمونه‌های زنان برجسته عرب را هند معرفی می‌کند. عباراتی که او در خصوص هند به کار می‌برد، گویی یکی از شخصیتهای ممتاز جهان عرب را تصویر می‌کند. وی شجاعت و جسارت این زن را می‌ستاید و مُهر تأییدی بر منش او می‌گذارد. به نظر می‌رسد که صِرف جسارت داشتن، نمی‌تواند ملاکی برای برتری باشد. اگر کسی این جسارت را در مقابل حق به کار گیرد و در مقابل اسلام قد علَم کند، نمی‌توان او را فردی نمونه دانست و به تمجید از وی پرداخت.

رویکرد مرنیسی بر این پایه استوار است که هرگونه حکمی که از جانب خدا صادر می‌شود بر اساس مناسبات و درخواست‌های اجتماعی است. در حالی که در اسلام، احکام تابع مصالح و مفاسدی است که در حقیقتِ امر وجود دارد. ممکن است که انسانها لزوماً به آن حقیقت و آن مصالح و مفاسد آگاه نباشند، اما این مانع از نزول حکمی از جانب خداوند نمی‌شود. مرنیسی اما این حقیقت را مورد توجه قرار نمی‌دهد و در مواجهه با احکام اسلام به دنبال یافتن سرنخ‌هایی است که بتواند معنای آن احکام را بر اساس شرایط خاص اجتماعی مورد بررسی و داوری قرار دهد. وی در نهایت حکم می‌کند که اگرچه پیامبر (ص) بسیاری از ایده‌ها را در نظر داشته، اما مجبور بوده است تا تحت شرایط نظام مردسالارِ حاکم در جزیره العرب، به پاره‌ای از احکام تن دهد و از مُراد اصلیِ خود پا پس کشد.

مرنیسی در این کتاب، نتوانسته است میان احکام ثابت و متغیر تفکیکی قائل شود. وی معتقد است که همه قوانین الهی زمان مند و عصری می‌باشند. همان گونه که قوانین بشری محکوم به زمان و مکان است، قوانین الهی نیز از همین قاعده پیروی می‌کند. این در حالی است که این رویکرد سکولاریستی نمی‌تواند با ساختار و نگاه دینی همخوانی داشته باشد.

تلاش‌های مرنیسی در این کتاب را نمی‌توان نادیده گرفت. کتاب زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش را می‌توان خواند و می‌توان نکات تأمل برانگیزی را از آن دریافت، اما می‌باید به رویکرد سکولاریستی مرنیسی نیز واقف بود. رویکردی که نمی‌تواند همخوانی تام با نگرش دینی داشته باشد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.