کرونا، روشنفکرنمایان و مسئولیت اخلاقی

سید یحیی موسوی

ویروس کرونا در این روزها باعث شد که مشاعرِ برخی از روشنفکرنماها که از فرطِ بی‌مضمونی به خواب رفته بود، به وسیله ظهور کرونا در عمقِ فاجعه بی‌مضمونی، بیدار شود و برای خود مضمونی بر ضد دین و مقدسات دست و پا کنند و به عقده‌گشایی بپردازند. نیچه با اینکه بیرحمانه‌ترین نقدها را به نهاد دین و کلیسا داشت، اعترافِ بزرگی کرد و آشکارا گفت: «ما باریک‌بینان و مشکل‌پسندان امروزی، ما ملحدان و حکیمان ضدِّ متافیزیک، آتش خویش را از کُنده‌ای می‌گیریم که سده‌ها پیش به نیروی ایمان شعله‌ور شد.»

زمینِ بایر اندیشه و تفکر بسیاری از «روشنفکرنمایان» امروزی برای نخستین بار توسط کشاورزان نمونه الهی شخم زده شد، به بار نشست و از بذر آموزه‌های ادیان تغذیه شد. این آموزه‌ها آنقدر سیّال، روان و نیرومنداند که تاکنون در هر گفتگوی فلسفی حضور پررنگ دارند.

بسیاری از کسانی که نیروی اندیشه و تفکرشان از رهگذر آموزه‌های دینی تغذیه شده و تا هنوز وقتی سخن می‌گویند بوی این آموزه‌ها به مشام می‌رسد، بی هیچ مسئولیتی در شرایط غمبار فعلی که برخی از انسانها گرفتار کرونا شده و شماری نیز شوربختانه جان باخته‌اند، با ساز و دهل به ریشخندی و تمسخر دین و دینداران می‌پردازند.

مسئولیت‌پذیری، مرز میان روشنفکر حقیقی و روشنفکرنماست. روشن‌گری زاییده یک مسئولیت کلانِ اخلاقی است. روشنفکرمآبی اما یک رفتار کاملاً غریزی است. ازاین رو، ریشخندی در چنین شرایط تراژیک برخواسته از غریزه است، نه وجدان و مسئولیت اخلاقی.

دنیای مشترک روشنفکرنماها و کودکان

وقتی هیاهو، ناله و جنجال برخی از روشنفکرنماهای امروز را می‌بینم به این نتیجه می‌رسم که دنیای روشن‌فکرنماهای ما از جهاتی مانند دنیای کودکان است:

(1) سلبِ مسئولیت از خود: روشن‌فکرنما، مثل کودک از پذیرش هرگونه مسئولیتِ آبادگر سر باز می‌زند و تنها مسئولیت و رسالت خود را شیّادی، پرده‌دری، بدنام کردن و بی‌حرمتی به دیگران زیرِ نام «نقد اجتماعی» می‌داند.

(2) اشتهای سیری‌ناپذیر به ویران‌گری و خراب‌کاری ویژگی مهارناپذیر کودک و روشن‌فکرنما است. میل به آبادانی و بازسازی، اما در کودک کمتر است و در روشن‌فکرنما هرگز وجود ندارد.

(3) دیگرمجرم‌پنداری و تبرئه مطلق خویشتن یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که غالباً در این دوگروه دیده می‌شود. این ویژگی، اما در روشن‌فکرنما تبدیل به یک بیماری می‌شود.

(4) همانگونه که در دنیای کودک مرز میان «اخلاق» و «بازی» فرو می‌ریزد و تقریباً همه چیز رنگ و بوی بازی و سرخوشی می‌گیرد، روشن‌فکرنما نیز تلاش می‌کند تا مرزهای اخلاقی را زیر پای گذاشته و برای خود پایگاهی فراسوی اخلاق اجتماعی تصور کند.

(5) زندگی در دنیای خیالی وجه آشکار زیست کودکانه و آرمان‌گرایی و برساختن جهانی خیالی در ذهن، ویژگی آشکار دنیای روشن‌فکرنماست.
(6) شبه‌روشن‌فکران مانند کودکان غالباً در حال ناله و بهانه‌گیری‌اند و هر چیزی را سوژه بهانه‌جویی خود قرار می‌دهند؛ تاجایی که در وضعیت غیبتِ سوژه، خودِ همین مسئله به بزرگترین سوژه بهانه‌گیری آنها بدل می‌شود.
(7) هردو گروه به نظم، مقررات و ساختارهای اجتماعی بی‌اعتنا هستند؛ زیرا آسایش و لذت‌جویی خود را فراسوی نظم‌های ساختگی می‌دانند. کودکان بیشتر بر نظم خانواده و روشنفکرنماها همواره بر ساختارها و نظم‌های اجتماعی می‌تازند.
(8) همانگونه که فهم زبان کودکان دشوار است، درک و دریافت گفتار بسیاری از روشنفکرنماها نیز مُبهم و موهوم است؛

(9) علاقه مفرط به دیده‌شدن و جلب توجه دیگران نیز یکی از ویژگی‌های مشترک کودک و روشن‌فکرنما است. البته تنها روشن‌فکرنما در این ویژگی با کودک مشترک نیست.

(10) عدم پاسخگویی نسبت به نتایج گفتار و رفتار خود یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که می‌توان در کودک و روشن‌فکرنما دید.

تنها تفاوت، اما در این است که آنارشیسم اجتماعی در کودکان طبیعی و به مقتضایِ سن و سال آنها شکل می‌گیرد، ولی در روشن‌فکرنما غیرطبیعی و خلاف مقتضای اولیه است.

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.